عنوان مقاله :
دگرديسي جسمانهاي سوژه از تن تا دگر- تن در رمان دلقك و حشرات ديگر اثر خسرو ماني
پديد آورندگان :
آرين ، نصيراحمد دانشگاه پنسلوانياي آمريكا - دانشكدۀ هنر - گروه تاريخ
كليدواژه :
دگرديسي جسمانهاي , سوژه , نظام مبتني بر تصادف , رمان افغانستان , خسرو ماني
چكيده فارسي :
پژوهشِ حاضر، دگرديسي جسمانهاي، حركت سوژه از «تن» تا «ديگر- تن» و شرايط توليد نظام معناييِ مبتني بر تصادف را در رمان دلقك و حشرات ديگر بر پايۀ سبكشناسي جسمانهاي بررسي ميكند. فرض پژوهش اين است كه عامل اصلي دگرديسي جسمانهاي سوژه در فرايند گذر از «تن» به «ديگر- تن»؛ حضور نامنسجم، توهمي و پارانوييدي سوژه بوده است. عامل اصلي دگرديسي جسمانهاي سوژه، ميل به سوي ادراك تن خويش است. هدف اصلي مقاله اين است كه ادبيات داستاني افغانستان از دهۀ هشتاد به اينسو دچار دگرديسي شده است و نمودهاي اين دگرديسي را چه در حوزۀ گفتماني و چه در نظامهاي روايي و معنايي به وضوح ميتوان مشاهده كرد. رمان دلقك و حشرات ديگر به عنوان نمونۀ خصيصهنماي اين وضعيت و با نگاه نشانه- معناشناختي، نشان ميدهد كه وضعيتهاي گفتماني در اثر كنش و حركت سوژۀ پستمدرنيستي در اين رمان چگونه براي ادراك خود و ديگري از دور بستۀ سوژۀ ساختاري عبور و با قرار گرفتن در فرايند سيال، در تن ديگري تناسخ مييابد و با فاصلهگرفتن از خود به شناخت خويشتن مي-پردازد. نتيجۀ پژوهش نشان ميدهد كه سوژه در اين رمان با عبور از تن به ديگر- تن، دگرديس شده و اين دگرديسي، به سوژه امكان داده است تا به ادراك تن خويش دست يابد و موجب شكلگيري نظام معنايياي مبتني بر تصادف گردد. در اين نظام معنايي، نه با سوژۀ مولفمحور مواجهيم كه نشاندهندۀ متن كلاسيك است و نه با سوژۀ خواننده-محور/ شبه سوژه كه بيانگر متن مدرن است؛ بلكه با سوژۀ متنمحور/ ناسوژه سرو كار داريم. سوژه اي كه با متن درهم تنيده است و هم زمان با متن، از مجموع توهمات متناقض و غيرواقعي خلق مي شود.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي