عنوان مقاله :
تحليل گفتمان نشانه معناشناسي پديداري تن نگاشته عشق در نگاره هاي دوره صفوي
پديد آورندگان :
محمدزاده ، مسعود دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - دانشكده عمران، معماري و هنر , بابك معين ، مرتضي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي , شعيري ، حميدرضا دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
تحليل گفتمان , پديدارشناسي , نشانه معناشناسي , تن نگاشته , عشق , نگاره
چكيده فارسي :
تن نگاشته در شرق، كاركرد نمادين نگاره هاي منقوش بر تن سوژه مي باشد. حضور آييني سه نقطه منقوش شده با كاركردي عرفاني بر دست سوژه به مثابه پيمان غيرمداليته نمايانگر مُهري است كه هستي بر تن سوژه مي زند. در فرايند تنشي-عاطفي، تن سوژه در وضعيت تكانه اي به جسمانه اي تبديل شده كه مركز توليد انرژي است. سوژه در عبور از خود براي رسيدن به هاله معنايي عشق در وضعيت استعلايي قرار مي گيرد. در اين فضاي خلسه گفتمان؛ تن ارجاعي و عيني نامرئي گرديده و نقطه هاي عرفاني در زمان شوشي نظام نامتعيني را بر تن سوژه هويدا مي سازند. سوژه شوشگر در انفصال و گريز از وضعيت شناختي براثر جهش دازايني با روح جهان هستي گره خورده و بوش را از درون تجربه مي نمايد. بر اثر استحاله گفتماني؛ تن نگاشته پديداري با تن هستي تطبيق يافته و سوژه در لحظه بارقه با هبوط و اتصال به فضاي چند وجهي از عشق، هستي حضور خويش را بازتعريف مي سازد. سوژه براي خروج از نقصان معنايي خويش در يك سير سلوكي، بدون مقاومت در برابر هستي، وجه تعيني خود را واگذار ميكند. همه چيز در يك همگوني و همايي مانند يك سمفوني پيش ميرود. هدف پژوهش ادراك نظام معنايي سلوكي در تن نگاشته آييني سه نقطه مي باشد. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه سوژه شوشي در سطح ژرف ساخت گفتمان بر اثر رخدادگي معنا در يك ارتباط عرفاني و مسلكي؛ بوش را از درون تجربه نموده و به تطبيق با هستي حضور عشق متصل مي گردند.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي