پيش بيني سايبركندريا براساس استرس مزمن، نشخوار فكري و اعتياد به اينترنت

هدف: پژوهش حاضر با هدف پيش بيني سايبركندريا براساس استرس مزمن، نشخوار فكري و اعتياد به اينترنت انجام گرفت. روش‌شناسي: پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقيقات كاربردي و از لحاظ روش يك پژوهش توصيفي از نوع همبستگي است. جامعه آماري را زنان متاهل شهر تهران تشكيل دادند. تعداد 400 زن متاهل براساس نظر لوهلين (2004) با روش نمونه گيري دردسترس به عنوان نمونه آماري تعيين و انتخاب شدند. جهت جمع آوري داده‌ها از مقياس سايبركندريا مك الروي (2014)، استرس مزمن كوهن (1983)، نشخوار فكري-تامل (تراپنل وكمپل، 1999)، اعتياد به اينترنت كمبرلي استفاده گرديد. داده‌ها از طريق روش‌هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون تك متغيره و چند متغيره با استفاده از نرم افزار  spss22  و مدل يابي معادلات ساختاري با استفاده از ليزرل8.5 تحليل شدند. يافته‌ها نشان داد كه سايبركندريا با استرس مزمن، نشخوار فكري و اعتياد به اينترنت همبستگي قوي دارد. يافته‌ها: ضريب تبيين معادله رگرسيوني برابر با 0.425 است كه بيان كننده اين است كه حدود 42.5٪ از تغييرات متغير سايبركندريا بر اساس  متغيرهاي استرس مزمن، نشخوار فكري و اعتياد به اينترنت تبيين مي‌شود كه مقدار قابل توجهي است. بين سايبركندريا با استرس مزمن مثبت همبستگي منفي (0.189-)، بين سايبركندريا با استرس منفي همبستگي مثبت (0.318)، بين سايبركندريا با نشخوار فكري همبستگي مثبت (0.135)، بين سايبركندريا و اعتياد به اينترنت همبستگي مثبت (0.55) وجود دارد. نتيجه‌گيري: بنابراين نشخوار فكري، استرس مزمن و اعتياد به اينترنت پيش بيني كننده سايبركندريا هستند.