تروما درماني در قرابت انسان و طبيعت: خوانش بوم روان‌شناسانه «درخت گلابي» و «اناربانو و پسرانش» اثر گلي ترقي و نجات استخوان‌ها اثر جاسمين وارد

مقاله‌ پيش‌ رو با اتخاذ رويكرد بوم‌روانشناسي، در برگيرنده خوانش جديدي از دو‌ داستان كوتاه «درخت گلابي» و «اناربانو و پسرانش» نوشته گلي ترقي و رمان برجسته نجات استخوان‌ها نوشته جاسمين‌وارد است. پژوهشگران با استفاده از مفاهيم كليدي چون بوم‌روانشناسي، نفس بوم‌شناسي، بوم‌درماني و بوم‌شناسي فرافردي كه نخستين بار توسط تئودور روزاك، ليندا بازل و وارويكس فاكس مطرح شده، به مطالعه آثار منتخب دو بانوي رمان‌نويس ايراني و آمريكايي پرداخته است. نويسندگان منتخب ضمن تأكيد بر گستره نگراني‌هاي زيست‌محيطي در جهان، ارتباط انسان با طبيعت را به تصوير كشيده و آرامش روحي و رواني او را در نزديكي به طبيعت مي‌دانند. علاوه بر اين تمركز آن‌ها بر طبيعتي است كه ضمن زنده، فعال و خارج از كنترل بودن، صرفاً منتظر بيدار شدن انسان جهت همذات پنداري فرافردي با آن است. اين پژوهش در نظر دارد ضمن مطالعه تطبيقي آثار فوق، علاوه بر بررسي نتايج حاصل از تروماي گسستگي پيوند انسان با طبيعت به اثبات اثرات مثبت و منفي اين قرابت يا دوري پرداخته و اهميت خودشناسي را در درك هارموني بين انسان و طبيعت‌ يادآور شود.