كليدواژه :
ستيزه , تدبيرگري , خوب بودن , بهجا بودن , نيكبختي
چكيده فارسي :
هراكليتوس و ديگر يونانيان، هستي را عرصۀ ستيز مي دانستند و زندگي را با كشاكش نيروها مي فهميدند. معادل يوناني «ستيز»، واژه «پولموس» (πόλεμος) است كه با واژگان «پاللو» (πάλλω) بهمعناي «نظم ميبخشم»، «پلِميتسو» (πελεμίζω) بهمعناي «ميلرزم» و «پساللو» (ψάλλω) بهمعناي «مينوازم»، همريشه است. بنابراين، زندگي در يونانيترين معناي آن، چيزي جز تقلايي همراه با ترس و لرز براي متعادل كردن نيروها در راستاي وصول به هماهنگي نيست. اين معنا در ذات خود، با مفهوم «فرونِيسيس» (φρόνησις) پيوند دارد كه بهمعناي موقعيتنگري و گزينش بهترين كاري است كه ميتوان در كشاكش نيروها انجام داد. اين همان چيزي است كه آدمي را بهخوبي خاصّ وي يا «آرتِي» (ἀρετή) ميرساند. آرِتي از «آرِتائو» (ἀρετάω) بهمعناي مناسب و بهجا بودن است. آن نيرويي كه در كار و كنش آدمي، اين بهجابودگي و تناسب را برقرار ميسازد، همان چيزي است كه از آن به تدبير زيست انساني يا فرونِيسيس تعبير ميشود. در اين ميان، ارسطو نيز بهپيروي از سنت يوناني، باور دارد كه فرونيسيس اساس عدالت يا «ديكايوسونِي» (δικαιοσύνη) است كه بنياد تمام خوبيهاست و فرد يا جامعه را به نيكبختي يا «ائودايمونيا» (εὐδαιμονία) رهنمون ميشود.