عنوان مقاله :
خوانشي از تبارشناسي اخلاق نيچه بهمثابه نقد روشنگري و تفكر مدرن
پديد آورندگان :
امامي ، محمدحسين دانشگاه قم , فاضلي ، احمد دانشگاه قم - گروه اخلاق , مصباحيان ، حسين دانشگاه تهران - گروه فلسفه
كليدواژه :
تبارشناسي , نيچه , كانت , اخلاق , روشنگري , مدرنيته
چكيده فارسي :
فلسفه نيچه بهمثابه «انتقاد بنيادين از» سنت تفكر فلسفي مدرن بهطور كلي، و بهطور خاص مخالفت با پروژه كانت در نظر گرفته شده است. وجه دوگانه و متناقض (آيرونيك و پارادوكسيكال) فلسفه نقادي كانت در ايناست كه «نقادي» صورت قانون به خود ميگيرد (همان امر تنجيزي) و خود را به قوانين معطوف به علم و مدعيات اخلاقي، محدود ميكند، اما در نقد ارزش علم و آرمانهاي اخلاقي شكست خورده است. نيچه فلسفه كانت را نمود بارز تفكر روشنگري يا تفكر سوژه/ابژهمحور ميداند و اين تفكر را در مقالههاي اول و دوم كتاب تبارشناسي اخلاق به نقد ميكشد. مقاله پيش رو درصدد است با روش پژوهشي و نظري در باب ماهيت «تبارشناسي نيچه»، و نيز در مورد ماهيت خود علم «تبارشناسي» و اهميت آن در مقام «تفكر نقادانه»، به بررسي مدعاي نيچه مبني بر نقد روشنگري بپردازد. در اين راستا، ابتدا به مبحث تبارشناسي و ماهيت آن نزد نيچه پرداخته و سپس نسبت اين دانش با نقد روشنگري و تفكر كانت ـدر مقام سرآمد اين انديشهـ را جستجو كرد. سرانجام اين نتيجه حاصل شد كه «پروژه تبارشناسي نيچه» در برابر پروژه روشنگري كانت و تفكر مدرنيته، ميتواند نخستين مواجهه پستمدرن تلقي گردد كه در آن سويههاي راديكاليسم انديشه تبارشناسانه نهفته است.