عنوان مقاله :
تحليل نقش هاي نشانهاي در دو شعر حافظ موسوي و وديع سعاده: بر اساس نظريه امبرتو اكو
پديد آورندگان :
قاسمي فرد ، هديه دانشگاه خليج فارس بوشهر - گروه زبان و ادبيات عربي , زارع ، ناصر دانشگاه خليج فارس بوشهر - گروه زبان و ادبيات عربي , پورعابد ، محمدجواد دانشگاه خليج فارس بوشهر - گروه زبان و ادبيات عربي , بلاوي ، رسول دانشگاه خليج فارس بوشهر - گروه زبان و ادبيات عربي
كليدواژه :
نشانه شناسي , نقش هاي نشانهاي , امبرتو اكو , حافظ موسوي , وديع سعاده
چكيده فارسي :
نقش هاي نشانهاي از ديدگاه اُمبرتو اكو (1932-2016م) نشانه شناس ايتاليايي رابطۀ همبستۀ دوسويه ميان دو نقشگر بيان ومحتوا است كه در بستري فرهنگي و براساس رمزگان برآمده از دانش دانشنامهاي پديد آمده است. شعر مكالمۀ غيابي از حافظ موسوي شاعر معاصر ايراني و «إنّها الكلمات الأخيره... وها أنا أهجرها» (اين آخرين كلمات است... و بدان كه من آنها را رها ميكنم) از وديع سعاده شاعر لبناني داراي لايههاي فرهنگي و گفتماني پربسامدي است كه با زباني تصويري به ترسيم اغراض اين دو شاعر ميپردازد. نظر به تعدد رابطۀ قراردادي ميان بيان و محتواي اين دو شعر، بر آن شديم تا با روش توصيفي_ تحليلي و از منظر مكتب آمريكايي ادبيات تطبيقي به بررسي شيوههاي توليد نقشهاي نشانهاي در اين دو شعر براساس نظريۀ نشانهشناسي اُمبرتو اكو بپردازيم. نتايج پژوهش بيانگر آن است كهپيوستار مادي بيان و محتواي اين دو شعر، شامل دگرمادههاي انگيخته و اختياري با بسامدي مشترك است. فعاليتهاي فيزيكيِ دو شاعر براي توليد بيان، منحصر در بازشناسي، واگويه و ابداع است كه محركهاي برنامهريزي شده بيشترين بسامد را دارند. شايد بتوان تنها تفاوت در نحوه ي توليد نقش هاي نشانه اي اين دو شعر را در تمايل سعاده به جزئيات پردازي دانست؛ عنصري كه در اين شعر موسوي چندان نمودي ندارد. بررسي مسيرهايي كه منجر به توليد نقش هاي نشانه اي در شعر موسوي و سعاده مي گردد، علاوه بر آنكه در تبيين ديدگاه آنها و دريافت آسانتر مقصود مؤثر است، پيوندهاي فرهنگي دو شاعر ايراني و عرب را نيز با يكديگر بيش از پيش آشكار مي سازد.
عنوان نشريه :
پژوهش ادبيات معاصر جهان
عنوان نشريه :
پژوهش ادبيات معاصر جهان