نگاشت مغزي همدلي شناختي در رهبري عصب‌محور (نوروليدرشيپ) با استفاده از الكتروانسفالوگرافي كمّي (qEEG)

هدف اين مطالعه، نگاشت مغزي همدلي شناختي در نوروليدرشيپ با استفاده از الكتروانسفالوگرافي كمي (qEEG) بود. روش تحقيق براساس تفسير دو فاز مختلف نقشۀ مغزي مشاركت‌كنندگان از جامعۀ مديران با سابقۀ رهبري گروه‌ها از بازۀ حداقل 5 تا 10 سال و حداكثر آن در بازۀ 20 تا 30 سال تجربه بود. نمونه‌ها براي بررسي قابليت‌هاي رهبري عصب‌محور و با نرم‌افزار NeuroGuide نسخۀ 2018 بررسي، و تفاوت‌هاي دو فاز در مشاركت‌كنندگان تجزيه و تحليل و تفسير شدند. در فاز 1 صرفاً ثبت امواج صورت گرفت و فاز 2 با فاصلۀ چهار ماه تحت تمرين‌هاي شناختي و معطوف به بررسي مؤلفۀ همدلي به‌ويژه در بخش كورتكس مغز، درنظرگرفتن مدل اسكارف، مصاحبۀ باليني و تفسير در دو مرحله در مركز مشاورۀ دانشگاه تهران و راستي‌آزمايي ادراكي در ميان 12 نفر از مشاركت‌كنندگان به‌عنوان نمونۀ آماري در سال 1401-1400 صورت پذيرفت. همدلي مثبت افزايش فعال‌سازي پشتي (پيشاني قطبي) چپ را پيش‌بيني مي‌كرد (0.05 P). احساسات مثبت و همدلي (منفي و مثبت) مشاركت‌كنندگان تغييرات فعاليت را براي انجام يك كار لذت‌بخش نشان داد. با تبديل FFT پردازش سيگنال و آناليز براي محاسبۀ تبديل فوريۀ گسسته (DFT) و نيز معكوس آن با عنوان كامل تبديل فوريۀ گسستۀ معكوس (IDFT) مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به تفسير نقشه‌هاي مغزي، يافته‌هاي اين مطالعه رابطۀ مستقيمي بين پردازش معنايي، وظايف و رهبري در همدلي نشان داد.