عنوان مقاله :
اثربخشي آموزش مبتنيبر مزاج بر رضايتمندي، هوش هيجاني و دلزدگي زناشويي در زنان متأهل
پديد آورندگان :
انتشاري نجف آبادي ، سوده دانشگاه آزاد اسلامي واحد خميني شهر - گروه روانشناسي , هاديان ، علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خميني شهر - گروه روانشناسي
كليدواژه :
مزاج , دلزدگي زناشويي , رضايتمندي زوجين , هوش هيجاني
چكيده فارسي :
مقدّمه و هدف: نگرشها و حالتهاي رواني افراد براساس نظريات طب سنّتي به مزاج فرد وابسته است و مزاج ميتواند يكي از تفاوتهاي فردي باشد كه روابط بينفردي، بهويژه روابط زوجين در زندگي مشترك را نيز تحتتأثير قرار ميدهد. بنابراين پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش مبتنيبر مزاج بر رضايتمندي، هوش هيجاني و دلزدگي زناشويي در زنان متأهل انجام شده است. مواد و روش: روش پژوهش از نوع نيمهتجربي با طرح پيشآزمون و پسآزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماري شامل كلّيه زنان متأهل شهرستان نجفآباد در خردادماه سال 1402 بود كه با استفاده رضايت كتبي آگاهانه به روش نمونهگيري در دسترس 40 نفر از بين آنها انتخاب و بهصورت تصادفي در دو گروه كنترل (20 نفر) و گروه آزمايش (20 نفر) قرار داده شدند. براي گردآوري اطلاعات از پرسشنامههاي رضايت زناشويي انريچ اولسون (1998)، دلزدگي زناشويي پاينز (1996)، هوش هيجاني شرينگ (1996) استفاده شد. همچنين گروه آزمايش تحت جلسات آموزشي مبتنيبر مزاج در طي 8 جلسه 90 دقيقهاي قرار گرفتند. دادههاي بهدستآمده با استفاده از نرمافزار spss-24 در دو سطح آمار توصيفي (ميانگين و انحرافمعيار) و آمار استنباطي (تحليل كوواريانس با رعايت پيشفرضهاي آماري آزمون لوين و آزمون كالموگروف- اسميريونف) تجزيهوتحليل شدند. يافتهها: نتايج نشان داد ميانگين نمره رضايتمندي (156/42±20/98 و 171/84±11/85)، هوش هيجاني (61/42±10/87 و 70/84±11/85) و دلزدگي زناشويي (60/73±12/68 و 50/15±11/73)، در گروه مداخله نسبت به گروه كنترل در مرحله پسآزمون بهطور معناداري بهبود داشته است (0/05=P). بنابراين آموزش مبتنيبر مزاج بر افزايش رضايتمندي (48 درصد) و هوش هيجاني (73 درصد) و كاهش دلزدگي زناشويي (39 درصد) تأثيرگذار بوده است. بحث و نتيجهگيري: براساس يافتههاي پژوهش، زوجدرمانگران و مشاوران خانواده ميتوانند از اين رويكرد در بهبود رضايتمندي، هوش هيجاني و كاهش دلزدگي زناشويي و پيگشيري از طلاق زنان متأهل استفاده كنند.