شماره ركورد :
460267
عنوان مقاله :
تحليل معنايي عليت در فلسفه ارسطو و ابن سينا
عنوان به زبان ديگر :
تحليل معنايي عليت در فلسفه ارسطو و ابن سينا
پديد آورندگان :
سالم، مريم نويسنده , , سعيدي مهر، محمد نويسنده Saeedi Mehr, Mohammad , اكبريان، رضا نويسنده گروه فلسفه-دانشگاه تربيت مدرس تهران Akbarian, R
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1389 شماره 44
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
16
از صفحه :
115
تا صفحه :
130
كليدواژه :
آيتيا , آيتيون , علت ايجادي , ابن سينا , ارسطو , عليت , حركت
چكيده فارسي :
ارسطو براي نخستين بار در تاريخ فلسفه، نظريه علل اربعه را مطرح كرد و از آن براي بررسي ساختار رويدادهاي طبيعت و توجيه تغييرات عالم بهره گرفت. علل در فلسفه ارسطو هم باعث تحقق شيي در خارج مي شوند و هم سبب شناخت آن. ابنسينا با استفاده از منابع فكري متعدد، از نوافلاطوني گرفته تا انديشه هاي ديني در اسلام، عليت را به گونه اي ديگر تفسير كرد و توانست با آن نظام خلقت را تبيين فلسفي نمايد. عليت در نظام فلسفي ابن سينا بر مدار وجود است، نه حركت؛ و عليت، هستي موجودات را تبيين مي‌‌كند، نه فقط حركت آن‌ها ‌را. از اين رو با وجود آن‌كه عليت و توابع آن هم در فلسفه ارسطو و هم در فلسفه ابن سينا نقش محوري دارد، اما نگرش اين دو فيلسوف به اين نظريه متفاوت بوده است. به نظر مي رسد اين تفاوت در تعاملي دوسويه با تطور معنايي علت از فلسفه ارسطو به فلسفه ابن سينا شكل گرفته است. براي روشن شدن علت اين تفاوت لازم است تا معناي عليت نزد اين دو فيلسوف به خوبي تبيين گردد تا واضح شود كه هر يك از اين دو فيلسوف براي عليت و علت چه واژه اي را به كار مي‌‌بردند و از آن چه معنا و كاربردي انتظار داشتند
چكيده لاتين :
For the first time in the history of philosophy, Aristotle propounded the theory of four causes and used it as a means for the study of the structure of natural events and justification of changes in the world. Causes in the philosophy of Aristotle both bring about the actualization of a thing in external world and makes it possible to know it. Ibn Sina by using numerous sources of thought, from neo – Platonism to religious ideas in Islam interpreted causality in a different way and through it he could explain the order of creation philosophically. Causality in the philosophical system of Ibn Sina turns round the concept of existence, not movement; and causality explains the being of existences and not only their movements. Thus, despite the fact that causality and its functions have a pivotal role both in the philosophy of Ibn Sina and Aristotle, but the attitude of these two philosophers to this theory has been different. It seems that this difference has been formed by a mutual interaction with the development of the meaning of causes for clarification of the reason of this difference. It is necessary to explain the meaning of causality according to these two philosophers well so that it becomes clear that what kinds of word each of these two philosophers used for causality and cause and what kind of meaning and usage they expected of them
چكيده عربي :
طرح ارسطو نظريه العلل الاربعه لاول مره في تاريخ الفلسفه، و استفاد منها في دراسه بنيه الحوادث الطبيعيه و تبرير تغيرات العالم. و تودي العلل في فلسفه ارسطو الي تحقق الاشياي خارجياً كما انها تودي الي معرفتها ايضا. قام ابن‌سيناي بالاستفاده من المصادر الفكريه المتعدده من الافلاطونيه الحديثه الي الفكر الديني الاسلامي، و فسر العلم تفسيراً بطريقه مختلفه، و تمكن بذلك التفسير من التبيين الفلسفي لنظام الخلقه. و العله في فلسفه ابن‌سيناي تدور حول مدار الوجود لا مدار الحركه، و العله لا تفسر حركه الموجودات فحسب بل انها تفسر وجودها ايضا، و لذلك علي الرغم ان العله وتوابعها لها دور محوري في فلسفه ابن‌سيناي و ارسطو، الا ان لهذين الفيلسوفين وجهه نظر مختلفه تجاه هذه النظريه. و الملاحظ ان هذا الاختلاف قد تكونت صورته من خلال التعامل المتبادل بين فلسفه ابن‌سيناي في تطور دلاله هذا الاختلاف، و لمعرفه سبب هذا الاختلاف فمن اللازم تبيين دلاله نظام العله لدي كل من الفيلسوفين لادراك الالفاظ التي استخدمها كل منهما في العله و نظام العله، و ما قصداه من المعني في توظيفهما.
سال انتشار :
1389
عنوان نشريه :
حكمت سينوي
عنوان نشريه :
حكمت سينوي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 44 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت