ارتباط جوامع گياهي با شرايط ادافيك رويشگاه در جنگل هاي طبيعي زاگرس مياني (مطالعه موردي: منطقه مانشت استان ايلام)

The Relationship between Plant Communities with Edaphic Conditions in Natural Forests of Middle Zagross (A Case Study in Manesht Region of Ilam Province)

بررسي و تعيين عناصر رويشي با نياز بوم شناسي يكسان، گام مهمي جهت تعيين جوامع گياهي و مطالعه شرايط ادافيك رويشگاه در جوامع گياهي مختلف است. بر اين اساس مطالعه حاضر به بررسي جوامع گياهي و ارتباط آن با شرايط خاك در جنگل هاي منطقه مانشت استان ايلام پرداخته است. به اين منظور از روش Braun-Blanquet استفاده شد و داده هاي مربوط به پوشش گياهي با استفاده از نرم افزار Pc-Ordwin مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. پس از تشخيص جوامع گياهي و تعيين گونه هاي شاخص و ترجيح پذير با استفاده از آناليز دو طرفه گونه هاي معرف (TWINSPAN) و آناليز تطبيقي نااريب (DCA)، بر اساس نقشه هاي شكل زمين، تيپ زمين و پوشش گياهي و روي هم اندازي نقشه هاي فوق محل هاي حفر پروفيل مشخص و اقدام به نمونه برداري خاك گرديد. نمونه هاي خاك از نظر فيزيكي و شيميايي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و داده هاي خاك نيز تجزيه و تحليل شدند. نتايج حاصل از اين مطالعه نشان مي دهد كه سه جامعه گياهي Daphnetum mucronata - Amygdalo، Acertum cinerascentis – Pistacio وQuercetum brantii براي منطقه قابل تشخيص مي باشد. با توجه به شرايط ادافيك رويشگاه در جوامع گياهي مختلف مي توان نتيجه گرفت كه جوامع بلوط و بنه - كيكم روي خاك هاي اينسپتي‌سول و جامعه بادام - دافنه روي خاك انتي‌سول قرار دارد. بر اساس نتايج تجزيه مولفه هاي اصلي، جوامع بلوط و بنه-كيكم از نظر عناصر حاصل خيزي نسبت به جامعه بادام – دافنه، غني تر مي باشند. همچنين در جامعه بلوط ايراني خاك سبك تر، زهكشي بيشتر و عمق خاك نيز بيشتر است.

The study and determination of vegetative elemens with similar ecological needs are important steps to identify the plant communities and to study the edaphic conditions of habitat in different plant communities. Accordingly, the present study deals with the plant communities and their relationships with edaphic conditions in Manesht forests of Ilam province. To this end, the Braun- blanquet method was used and the vegetation data were analyzed with Pc- Ordwin software. After recognizing the plant communities and determining indicator and preferable species with the use of TWINSPAN and DCA analysis based on the maps of land form, land type and vegetations and overlaying of the above-mentioned maps, the locations of digging profiles were determined and the soil was sampled. Soil samples were analyzed chemically and physically and soil data were also analyzed. The results showed that there are three recognizable communities for this region, namely Amygdalo- Daphnetum Mucronata, Pis tacio-Acer turn Cinerascentis and Quercetum BrantiL With regards to edaphic conditions of the habitat in different plant communities, it can be concluded that Pistacio-Acertum cinerascentis and Quercetum Brantii communities are on the insepthisol soils and Amygdalo- Daphnetum Mucronata community exists on the enthisol soils. Based on the PCA analysis, the soils of Pistacio-Acertum Cinerascentis and Quercetum Brantii communities are more fertile than the soil of Amygdalo- Daphnetum Mucronata community. Also, in Quercetum Brantii community in Iran, the soil is lighter, more drained, and its depth is more.