اثر 8 هفته تمرين هوازي و مكمل ضداكسايشي بر تغييرات سلولاريتي مغز استخوان ران موش هاي در معرض استات سرب

اثر 8 هفته تمرين هوازي و مكمل ضداكسايشي بر تغييرات سلولاريتي مغز استخوان ران موش هاي در معرض استات سرب

مغز استخوان منبع اصلي انواع مختلف سلول هاي خوني است، ازاين رو، اغلب براي ارزيابي عوامل درماني مورد استفاده قرار مي گيرد. در پژوهش حاضر، تاثير تمرين منظم بدني و مكمل كوركومين بر سلولاريتي مغز استخوان موش هاي در معرض استات سرب بررسي شد. به اين منظور، 48 موش ويستار به طور تصادفي به شش گروه شامل گروه هاي 1) پايه، 2) شم، 3) سرب، تمرين هوازي + سرب ، 5) كوركومين + سرب و 6) تمرين هوازي + كوركومين + سرب دسته بندي شدند. گروه هاي 3 تا 6 فقط 20 ميلي گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته (سه روز در هفته) به صورت زير صفاقي دريافت كردند، درحالي كه گروه هاي 5 و 6 در همين مدت علاوه بر سرب، مقدار 30 ميلي گرم محلول كوركومين به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن را نيز دريافت كردند. به علاوه، گروه هاي 4و 6 تمرين دويدن فزاينده را 5 جلسه در هفته با سرعت 15 تا 22 متر در دقيقه و به مدت 25 تا 64 دقيقه اجرا كردند. سلولاريتي، مغز استخوان ران با دستگاه آناليزكننده تصوير بررسي و بر حسب درصد مغز سلولي بيان شد. سطوح مالوندي آلدهيد، ظرفيت ضداكسايشي تام و مقادير سرب خون به ترتيب با روش هاي اسيد تيوباربيوتوريك، الايزا و اسپكتوفتومتري تعيين شد. داده ها با روش تحليل واريانس يكطرفه و توكي در سطح 05/0 P? تحليل شد. سلولاريتي مغز استخوان در گروه سرب به طور چشمگيري كمتر از ديگر گروه ها بود. از سوي ديگر، سطوح مالوندي آلدهيد و سرب در گروه هاي تمرين هوازي و كوركومين به طور معني داري كمتر از گروه هاي سرب بود. اين نتايج نشان مي دهد قرارگيري در معرض سرب ممكن است يك عامل خطر براي بيماري هاي هماتولوژيكي و ايمونولوژيكي باشد. همچنين اجراي تمرين هوازي و مصرف مكمل ضداكسايشي كوركومين ممكن است تاثيرات سودمندي در پيشگري از كاهش سلولاريتي مغز استخوان در اثر القاي سرب داشته باشد. با توجه به تغيير شاخص هاي اكسايشي/ ضداكسايشي در پژوهش حاضر، سلولاريتي اندك در مغز استخوان گروه استات سرب را تا حدي مي توان به افزايش فشار اكسايشي نسبت داد.

Bone marrow is a primary source of various kinds of blood cells and, thus, is frequently used for evaluation of therapeutic agents. The influence of physical regular training and curcumin supplementation on the cellularity of the femur bone marrow was investigated in rats exposed to lead acetate. 48 the Wistar rats were randomly assigned to one of the six groups include; 1)Base, 2)Sham-operate, 3)Lead acetate, 4)Aerobic training+lead, 5)Curcumin+lead supplementation and 6)Aerobic training+Curcumin+lead group (n=8 per group). The 3 to 6 groups received lead acetate (20 mg/kg) only, while the 5 and 6 groups also, received (30 mg/kg) Curcumin supplemention peritoneally 3 days in week for 8 weeks. Furthermore, rats in the 4 and 6 groups performed the progressive running exercise of 15 to 22 m/min for 25 to 64 min, 5 times a week. Bone marrow cellularity was measured by the image analyzing system and determined by the percentage of cellular marrow. Furthermore, Malondialdehyde (MDA), total antioxidant capacity (TAC) and lead level were measured by TBARS, ELISA and Spectrophotometry methods in blood, respectively. Data was analyzed by one-way ANOVA test and Tukey at P < 0.05 level. Bone marrow cellularity was significantly lower in the lead acetate group compared with other groups. On the other hand, MDA and lead concentrations were significantly lower in the aerobic training, curcumin supplementation and aerobic training+curcumin groups compared with lead group. These results suggests environmental exposure to lead may be a risk factor for hematological and immunological diseases. Furthermore, performing the aerobic training and curcumin antioxidant supplementation can offer beneficial effects for preventing loss lead-induced administration in bone marrow cellularity. In addition, the data in the present study suggest that hypocellularity in the bone marrow of lead acetate group could be ascribed partly to the increase of oxidative stress.