بررسي مقايسه اي ديدگاه كارشناسان و معلمان شهر قزوين به لحاظ نارسايي هاي آموزش و تربيت شهروندي در برنامه ي درسي دوره ي راهنمايي تحصيلي

بررسي مقايسه اي ديدگاه كارشناسان و معلمان شهر قزوين به لحاظ نارسايي هاي آموزش و تربيت شهروندي در برنامه ي درسي دوره ي راهنمايي تحصيلي

هدف اين پژوهش بررسي مقايسه اي نارسايي هاي آموزش و تربيت شهروندي در برنامه ي درسي دوره ي راهنمايي تحصيلي از ديدگاه كارشناسان و معلمان شهر قزوين است. اين پژوهش از نظر مقصد و هدف، از نوع پژوهش-هاي كاربردي و از نظر شيوه ي اجرا، روش پژوهش زمينه اي را بكار برده است. جامعه و نمونه ي آماري پژوهش شامل دو گروه آزمودني با جزييات زير مي-باشد: كارشناسان برنامه ريزي و آموزش مقطع راهنمايي آموزش و پرورش شهر قزوين و اساتيدي كه در سطح دانشگاههاي قزوين دروس تحليل محتوا، ارزيابي كتاب ها و برنامه ريزي درسي را تدريس مي كنند كه مجموع اين دو گروه با عنوان كارشناس 30 نفر بوده است. -معلمان مقطع راهنمايي تحصيلي شهرستان قزوين (اعم از زن يا مرد) كه تعداد آن ها در مدارس مقطع راهنمايي بر اساس آمار ارايه شده، 2727 نفر بوده و با بهره گيري از فرمول نمونه گيري تعداد 241 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس از معلمان دوره ي راهنمايي تحصيلي به روش تصادفي طبقه اي، حجم نمونه ي مورد نظر انتخاب شد. ابزار گردآوري داده ها، پرسشنامه ي محقق ساخته اي حاوي 80 سوال بود كه پس از احراز روايي و پايايي مورد قبول، به وسيله ي پژوهشگر تهيه و بين اعضاي گروه نمونه توزيع گرديد، داده هاي گردآوري شده با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي ( خي دو) و به كمك نرم افزار SPSS (ويرايش17) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتيجه ي كلي پژوهش نشان داد كه: بين ديدگاه معلمان و كارشناسان، به لحاظ نارسايي ابعاد تربيت شهروندي (اجتماعي، فردي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي) در برنامه ي درسي دوره ي راهنمايي تحصيلي، تفاوت معنادار آماري وجود دارد. اگر چه بر اساس نتايج بدست آمده، هر دو گروه آزمودني بر اين باور بودند كه برنامه ي درسي فعلي دوره ي راهنمايي تحصيلي پيرامون آموزش ابعاد تربيت شهروندي داراي كمبودها و نارسايي هايي است و از اين رو آسيب پذير است، اما از ديدگاه كارشناسان، اين نارسايي بسيار بيش تر بوده است.

The aim of this study was to investigate and compare experts’ and teachers’ views on the disadvantages of the civic curriculum of guidance school. This survey study had an applied research orientation. The sample of the study comprised two groups. The first group included 30 faculty members of different universities in Qazvin and experts of education and administration in education organization of Qazvin. The second group included 241 guidance school teachers of Qazvin selected from among a total of 2727 teachers using proportionate random stratified sampling. In this study, a use was made of a researcher-developed 80-item questionnaire whose content validity and reliability (Cronbach’s Alpha) was established by the researcher. Data analysis employing SPSS indicated that both groups generally believed that the civic curriculum of guidance school was inadequate. However, in the first group’s (experts) view this inadequacy was more serious. It is noteworthy that this difference of views was statistically significant.