ارزشيابي برنامه درسي راسته‌دوزي دوره متوسطه حرفه‌اي‌دانش‌آموزان كم‌توان ذهني

هدف: بررسي برنامه درسي راسته‌دوزي دوره متوسطه حرفه‌اي دانش‌آموزان كم‌توان ذهني را در مراكز شهر مشهد طي سال تحصيلي 89-1388 بود. روش: در اين تحقيق 4 گروه كه شامل دانش‌آموزان، كارگاههاي حرفه آموزي، معلمان و مديران مراكز پنج‌گانه (سه هنرستان دخترانه و دو هنرستان پسرانه) شهر مشهد در هر سه پايه تحصيلي بود بررسي شدند. بر اساس مدل ارزشيابي هدف محور هاموند و با استفاده از انواع سياهه‌هاي ارزيابي، فرم‌هاي مشاهده، انجام مصاحبه و برگزاري آزمونهاي پيشرفت تحصيلي به سوالات پژوهش پاسخ داده شد. سوالات كيفيت سازمان‌دهي محيط كارگاهي و تجهيزات كارگاه، كيفيت فرايند تدريس معلمان و ميزان حصول به اهداف آموزشي پيش بيني شده و مورد انتظار را اساس قرار داده‌اند. يافته‌ها: ميانگين به دست آمده از يافته‌هاي مربوط به سازمان‌دهي محيط كارگاهي، تجهيزات و ابزار كارگاهي نشان از ضعف سازمان‌دهي محيط كارگاهي و مطلوب بودن مواد و تجهيزات آن دارد. نتايج تحليل واريانس مولفه‌هاي مشاهده كيفيت تدريس معلمان نشان داد كه تفاوت معناداري بين كيفيت تدريس در ابعاد مختلف در سه پايه از حيث مطلوبيت وجود ندارد. ارزيابي توانمنديهاي شناختي و مهارتي عام و خاص دانش‌آموزان نيز نتايج متفاوتي بر حسب پايه تحصيلي به دست داد. نتيجه‌گيري: برنامه درسي اجرا شده در رشته راسته‌دوزي، در رسيدن به برخي اهداف پيش بيني‌شده نسبتاً موفق بوده و در برخي از آنها موفق نبوده است و اين موارد نياز به تعمق و برنامه ريزي دارد.

Objective: This study aimed to evaluate Evaluation of Fabric Sewing Curriculum of Students with Intellectual Disabilities in Secondary Schools in Mashhad. Method: Four groups including students, vocational training Hammondʹs objective-oriented model and various checklists, observation forms, interviews and academic achievement tests were used for answering the research questions. These questions regarded the organization quality of workplace environment, teacherʹs teaching quality and the amount of achieving predicted and expected training goals. Resultss: The means of findings related to workplace facilities and material showed a weak environment organization, but optimal facilities and material organization. ANOVA of various components of teachers’ learning quality revealed no significant difference between 3 grades. The evaluation of general and special cognitive and practical abilities showed different results according to the grades. Conclusion: The implemented curriculum in fabric sewing practice was successful in achieving some expected objectives and not in some others. These need deeper thinking and considerable program for optimizing the situation.