هنجاريابي پرسشنامه مزاج كودكي ميانه (MCTQ) و بررسي رابطه آن با عوامل دموگرافيك در فرهنگ ايراني

هنجاريابي پرسشنامه مزاج كودكي ميانه (MCTQ) و بررسي رابطه آن با عوامل دموگرافيك در فرهنگ ايراني

زمينه و هدف: مزاج گرايش بنيادي و نسبتاً ذاتي افراد است كه زير بنا و تنظيم كننده رفتار آنان به شمار مي رود. ارزيابي مزاج كودك يكي از موضوعات مهم روانشناسي است و پرسشنامه مزاج كودكي ميانه در دو دهه اخير مورد استفاده پژوهشگران قرار گرفته است. اين مطالعه با هدف هنجاريابي پرسشنامه مزاج كودكي ميانه و همچنين بررسي رابطه مزاج كودكان با عوامل سن، جنس، معدل كودك، تحصيلات و درآمد والدين در فرهنگ ايراني انجام شد. روش بررسي: در اين مطالعه توصيفي-تحليلي از نوع آزمون سازي 1000 دانش آموز 8 تا 12 ساله مدارس ابتدايي 5 منطقه آموزش و پرورش اصفهان به صورت تصادفي انتخاب و مادران آنها پرسشنامه مزاج كودكي ميانه را تكميل نمودند. به منظور تجزيه و تحليل داده ها از ميدان يابي، پايايي، روايي، آمار توصيفي، تحليل واريانس چند متغييره و همبستگي پيرسون استفاده شد. يافته ها: نتايج هنجاريابي نشان داد كه با حذف 2 عامل از 9 عامل اين پرسشنامه، روايي و پايايي اين پرسشنامه در ايران قابل قبول است. از طرف ديگر نتايج نشانگر تفاوت معني دار 7 عامل مزاج بر اساس متغيرهاي سن، جنس، معدل كودك، تحصيلات و درآمد والدين آنها بود. نتيجه گيري: نتايج نشانگر كاركرد مناسب كودكان شهر اصفهان در پرسشنامه مزاج كودكي ميانه به عنوان معياري يراي تفسير نمرات مزاج براي ساير كودكان اين شهر مي باشد. نتايج همچنين نشانگر آن است كه ويژگي‌هاي مزاجي مختلف در فرهنگ هاي مختلف افراد را مستعد تاثيرات محيطي ويژه اي مي‌نمايد.

Background and aims: Temperament is an innate tendency in human which is the basic regulator for their behavior. This study was a med to slandardize the Middle Childhood Temperament Questionnaire (MLTQ) and to determine the relationship between childhood temperament and their age, gender, academic mean score and parental educational level and income in Iranian culture. Methods: This was a descriptive analytical study in which 1000 elementary school students (8-12 years old) from 5 areas of the city of Isfahan were randomly selected. Reliability, validity, MANOVA and Pearsonʹs correlation tests were used for data analysis. Results: Findings showed that by eliminating two from nine factors of middle childhood temperament questionnaire, this questionnaire would be valuable for evaluating childhood temperament and had a satisfactory reliability and validity for 8 to 12 years old children. Finally the results delineated significant difference between the seven factors of temperament based on the childrenʹs age, gender, academic mean score and parental education level and income. Conclusion: Result showed a good function of Isfahanian children in the middle childhood temperament questionnaire, as a means of interpretation for temperament scores for other children in this city. Results also showed that different temperamental traits in different cultures make individuals talented to special demographic characteristics.