كليدواژه :
ديدگاه اسلامي درباره رفاه و بهروزي , رفاه , سعادت و بهروزي , نظريه‌هاي رفاه
چكيده فارسي :
رفاه و بهروزي، يكي از آرمان‌هاي ديرينه انسان و جوامع انساني است و در اقتصاد نيز به عنوان معيار ارزيابي به كار گرفته مي‌شود؛ به‌طوري كه وضعيت‌ها، سياست‌ها و نهادهاي اقتصادي براساس آثار آنها بر رفاه افراد ارزيابي مي‌شود. با اين حال، ماهيت و چيستي رفاه و بهروزي هميشه مورد بحث بوده است. نظريه‌هاي رفاه متعارف در فرهنگ مغرب‌زمين با نگاه صرفاً مادي به انسان و ارزش‌هاي انساني آن را به خوشي، لذت و زندگي مرفه تحليل مي‌كنند. در عين حال، اقتصادپژوهان نحله فكري غالب، براي رهايي از مباحث فلسفي و احياناً ارايه معياري عيني آن را با تمايل‌ها و ترجيح‌هاي افراد تبيين مي‌كنند. اما در تمدن اسلامي، فيلسوفان به‌طور عموم آن را به سعادت و بهروزي تعبير كرده‌اند. در اين مقاله، نظريه‌هاي متعارف درباره ماهيت رفاه نقد و بررسي و سپس ديدگاه اسلامي ارايه مي‌شود. تمامي مباحث بر چيستي رفاه و بهروزي متمركز است و اگر در برخي از موارد به مباحث سياستي درباره رفاه و رفاه اجتماعي، اشاره شده، به صورت حاشيه‌اي است. اگرچه مقاله براساس روش تحليلي ? توصيفي است؛ اما رويكرد بحث فلسفي است. اين مقاله، با توجه به تفاوت جوهري انسان و ارزش‌هاي انساني در ديدگاه اسلامي و نظريه‌هاي متعارف، معتقد است كه ديدگاه اسلامي درباره رفاه، كمال‌گرا و در گرو كمال حقيقي هر دو بُعد جسمي و روحي انسان است. استدلال مقاله اين است كه هرچند شناخت خير و خوبي انسان در نظريه‌هاي متعارف ابتدا به غرايز و تمايل‌ها سپرده شد و عقل براي رسيدن به آن صرفاً نقش ابزاري يافت؛ اما ناكامي‌هاي نظريه‌هاي اوليه در تبيين رفاه و بهروزي انسان باعث بازگشت به عقل شناسنده خير شد و اخيراً عقل در برخي از نظريه‌هاي متعارف، تا حدودي نقش اصلي خود را بازيافته است.
چكيده لاتين :
Welfare and happiness has been looked upon for ages as the major desires of human beings and societies in such a way that positions, policies, and economic institutions are evaluated in the light of their effects on individualsʹ welfare. However, there has been much disputation about its quiddity and its essence. From the western perspective, welfare basically addresses, the material part of human life and sees all the values in enjoyments and luxurious life. Following this perspective, mainstream economists, in order to escape the philosophical discussions and probably providing objective criteria, have consigned it to the individualsʹ preferences. From the Islamic perspective, on the other hand, it has been seen as happiness. In this article, firstly the current theories of welfare and happiness in western point of view are described and evaluated, and, finally, the Islamic perspective is presented. What the present article mainly focuses on, following a philosophical approach along with analytic descriptive method, is the meaning and essence of welfare, and little attention, if at all any, has been given to the policies of welfare. Regarding to the innate difference between human and human values in western and Islamic standpoint, the article claims that Islamic view of welfare is perfectionist one and welfare and happiness of human being is pledged in perfection of both the physical and spiritual aspects of them. The author of the present paper argues that in western views recognition of mankindʹs good firstly was setup to instincts while reason played an instrumental role and due to failures of these views in some recent theories reason has been given the basic role that is the recognition of humanʹs good and bad.
چكيده عربي :
الرفاهيه والرخاي من الاهداف العريقه التي كانت تراود مخيّله الانسان والمجتمعات البشريه منذ اقدم العصور. و في الاقتصاد كانت تتخذ كمعيار للتقييم، بحيث ان جميع الاوضاع، والسياسات، والموسسات الاقتصاديه تخضع للتقيم في ضوي مدي ما تقدمه من عطاي لرفاه الافراد. و رغم كل ذلك فقد بقيت ماهيّته موضع جدل علي الدوام. فنظريات الرفاه الشايعه في الثقافه الغربيه تنظر الي الانسان من زاويه ماديه صرفه، و تري ان قيمه الانسانيه تتلخص في الاستمتاع والملذات الماديه العابره. و في الوقت ذاته فان علماي الاقتصاد في الاتجاهات الفكريه السايده يرغبون عاده في التملّص من المباحث الفلسفيه و لذلك فهم غالباً ما يفوّضون وضع المعايير العينيه الي ميول الافراد و رغباتهم. و امّا في اطار الحضاره الاسلاميه فان الفلاسفه عموماً يوكلون هذه الامور الي ما فيه السعاده والرخاي. في هذه المقاله نستعرض اهم النظريات الشايعه حول ماهيه الرفاهيه، ثمّ نعرض هذه النظريات علي بساط البحث والنقد، و من بعد ذلك نعرض الرويه الاسلاميه في هذا الخصوص. ان جميع المباحث التي تتناول طبيعه الرفاهيه والسعاده و مباحث السياسه المتعلّقه بالرفاه والرفاه الاجتماعي، و اذا اشير اليها في بعض الموارد فهي حالات ثانويه. و هذه المقاله لا تخلو من المنهج التحليلي ? الوصفي، الا ان اتجاه البحث اتجاه فلسفي. نظراً الي التفاوت الجوهري بين الانسان والقيم الانسانيه في الرويه الاسلاميه من جهه، و بين ما سواها من النظريات من جهه اخري، فان هذه المقاله تري في النظره الاسلاميه الي الرفاهيه نظره تكامليه و ترمي الي تحقيق الكمال الحقيقي للانسان علي كلا الصعيدين الجسمي والروحي. و قد اثبتت هذه المقاله بالادله ان معرفه خير الانسان و صلاحه في النظريات السايده اوكلت ابتدايً الي ميوله و غرايزه، و لم يجعل للعقل فيها سوي دور اداتي؛ اي جُعل بمثابه الآله او الاداه للوصول الي تلك الرغبات والميول والغرايز، غير ان اخفاق تلك النظريات في تبيين ما فيه رفاه الانسان و سعادته، دفعت الي العوده الي العقل لما يتّصف به من القدره علي معرفه الخير والشر. و بهذا فقد اتخذ العقل اخيراً دوره الاصلي الي حدًّ ما في بعض النظريات السايده.
