عنوان مقاله :
نقد و بررسي نظريات قاضي سعيد در زمينه نفسشناسي
عنوان فرعي :
An Appraisal of Qāḍi Sa‘īd’s Ideas in the Science of the Soul
پديد آورندگان :
مومني ، مصطفي نويسنده , , بهشتي، احمد نويسنده beheshti, ahmad
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 32
كليدواژه :
Science of the Soul , Vision , ادراك و ابصار , الادراك و الابصار , العلم الحضوري , القاضي سعيد القمي , حدوث النفس , المعاد , حدوث نفس , علم حضوري , nafs , معاد , Knowledge by Presence , قاضي سعيد قمي , Origination of the Soul , معرفه النفس , Perception , نفسشناسي , Resurrection , Qadi Said Qummi
چكيده فارسي :
قاضي سعيد كه از حكماي بعد از ملّاصدراست، در مباحث فلسفي، نظرياتي دارد كه با آراي ملّاصدرا و ابنسينا معارض است. در موضوع ادراك، او نظر صدراييان و مشّاييان را باطل دانسته و گفته كه ادراك نه حصولي است و نه حضوري (به معناي مشهور)؛ وي معناي جديدي از «حضور» ارايه ميدهد، بدون اينكه مراد خود را توضيح دهد. وي همچنين در باب حدوث نفس بر مسلك ابنسينا (روحانيهالحدوث بودن نفس) رفته، و در مسيله معاد، با قول ابنسينا و ملّاصدرا مخالفت ورزيده و به زعم خود قول ديگري ارايه كرده است.
در نوشتار حاضر، اين سه مسيله را از ديدگاه قاضي سعيد بررسي كرده و نشان دادهايم كه در همه اين مسايل، نظر وي مبتني بر حركت جوهري و به تبع آن اصالت وجود بوده است. وي اتّحاد عاقل با معقول و حاس با محسوس را قبول دارد، در حالي كه حركت جوهري را قبول ندارد. او همچنين، با صراحت، قول به اصالت وجود را باطل دانسته و بر اصالت ماهيت رفته است. لذا، تناقضات زيادي در نظريات وي به چشم ميخورد.
چكيده لاتين :
Q??i Sa‘?d, a post-Sadraian philosopher, has developed philosophical ideas opposite to those of Mulla Sadra and Ibn Sina. In the realm of knowledge, he does not consider knowledge to be by representation (hu??li), nor by presence (hu??ri), rather does he suggest a new meaning for presence without further explaination. In the field of human soul, he follows Ibn Sina in considering its origination to be incorporeal, and on the issue of resurrection, he rejects both Ibn Sina and Mulla Sarda and suggests a new solution.
This article reviews the three issues in Q??i Sa‘?d’s ideas, and shows some of the antagonisms that exist in his thought. For instance, all his stances on these issues are based on substantial motion and the principality of existence. This is while, he accepts the union of the intellect with the intelligible, and the union of the subject of the perception with its object, and at the same time, he rejects substantial motion. He also bluntly rejects the principality of existence, and accepts the principality of quiddity.
چكيده عربي :
ان للقاضي سعيد القمي ـ الذي ينتمي الي الحقبه ما بعد ملاصدرا ـ نظريات في البحوث الفلسفيه لاتنسجم (بل تتعارض) مع آراي ابن سينا و ملاصدرا. فهو يعتقد ببطلان راي الصدراييين و المشايين فيما يرتبط بموضوع الادراك، فهو يري ان الادراك لا هو حصولي و لا هو حضوري بالمعني المتعارف عليه، و طرح معني جديدا ل. (الحضور) من دون ان يبين مراده من ذلك بدقه. كما انه وافق مسلك ابن سينا في باب حدوث النفس (روحانيه حدوث النفس) و خالف ابن سينا و ملاصدرا في مساله المعاد، و ادعي ان له في هذا المجال رايّا آخرا.
تتعرض هذه المقاله الي دراسه هذه المسايل الثلاث من وجهه نظر سعيد القمي، فيبيّن ان رايه فيها يعتمد علي الحركه الجوهريه و بتبعها اصاله الوجود. كما انه يقبل مساله اتحاد العاقل و المعقول و الحاس و المحسوس و في الوقت نفسه يرفض الحركه الجوهريه. كما انه يرفض اصاله الوجود بشده و يتبني اصاله الماهيه، الامر الذي اوقعه في تناقضات عديده في مقارباته المعرفيه هذه.
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 32 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان