رابطه بين راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان و مشكلات هيجاني با توجه به عوامل فردي و خانوادگي

Relationships between Cognitive Emotion Regulations Strategies and Emotional Problems with regard to Personal and Familial Factors

مقدمه: راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان اثرات قابل توجهي بر هيجاناتي كه هر فرد تجربه مي كند دارند. هدف از اين پژوهش، مطالعه ي رابطه ي بين راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان و مشكلات هيجاني(افسردگي، اضطراب، خصومت و حساسيت بين فردي) با توجه به عوامل فردي و خانوادگي است. روش: در اين مطالعه ي همبستگي، از بين دانشجويان دانشگاه اصفهان 300 نفر كه در رشته هاي مختلف تحصيل مي كردند، به روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي انتخاب شدند. دو آزمون راهبردهاي شناختي تنظيم هيجانCERQ و آزمون SCL-90 به همراه فرم اطلاعات دموگرافيك روي گروه نمونه اجرا شد. داده هاي پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-11.5 و همچنين ضريب همبستگي پيرسون، همبستگي زير بنايي و رگرسيون گام به گام تحليل شدند. يافته ها: نشان دادند كه دو راهبرد شناختي تنظيم هيجان، از جمله، مصيبت بار تلقي كردن و نشخوار فكري، مي توانند پيش بيني كننده ي مشكلات هيجاني باشند. به علاوه، از بين عوامل فردي و خانوادگي، وجود استرس اخير در زندگي دانشجويان با تمامي مشكلات هيجاني و وجود حوادث شديد در زندگي فردي با خصومت رابطه دارد. نتايج: نتيجه اي كه از اين پژوهش به دست آمد اين بود كه با توجه به يافته هاي تحقيق حاضر، حذف راهبردهاي غير موثر و آموزش راهبردهاي موثر تنظيم شناختي هيجان بهتر است بعنوان بخشي از مداخله در مشكلات هيجاني مدنظر قرار گرفته شود.

Background and Aim: The aim of this research was to study the relationship between cognitive emotion regulation strategies and emotional problems of depression, anxiety, hostility interpersonal sensitivity and interpersonal sensitivity, with regard to personal and familial factors. Method: In this correlation study, 300 undergraduates from different faculties of Isfahan University were selected via multistage random sampling. Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), Symptom Checklist-90 Revised (SCL-90-R), and demographic questionnaire were applied to the sample. Piersonʹs correlation coefficient, canonical correlation and Stepwise regression analysis were used for statistical analysis by SPSS-17.5. Results: Results demonstrated that catastrophizing and rumination could predict emotional regulation. Also, from among the personal and familial factors, recent stressful events were related to all of the emotional problems, and hostility was correlated with sever traumatic experiences. Conclusion: According to the findings, eliminating non-effective emotion regulation strategies and training effective strategies should be considered as part of the intervention in emotional problems.