اثر انحلال قرارداد منشا دين بر عقد حواله - گفتاري درباره ماده 733 قانون مدني

The Effect of Dissolution of Contract on Assignment of Dept (Hawalah): An Analystic Study on the Art. 733 of Civil Code

هرگاه منشا دين موضوع عقد حواله، قرارداد باشد و بعد از انعقاد حواله، به واسطه اعمال خيار يا اقاله، فسخ شود، در اين‌كه فسخ قرارداد موجب انفساخ حواله مي‌‌شود يا حواله به صحت و اعتبار خود باقي است و نيز در مورد آثار مترتب بر آن، اختلاف نظرهاي جدي وجود دارد. قانون مدني ايران اين موضوع را در ضمن يكي از مصاديق آن، در ماده 733 قانون مدني بيان داشته است؛ اما نحوه نگارش اين ماده كه از فقه اقتباس شده، چنان مجمل و مبهم است كه امكان تفسير آن بر مبناي هر يك از دو نظريه انفساخ حواله يا صحت و بقاي آن وجود دارد. تفسير اين ماده، محل تضارب انديشه‌هاي مختلف قرار گرفته است. با بررسي پيشينه اين ماده در فقه اماميه، نتيجه خواهيم گرفت كه فسخ بيع تاثيري بر عقد حواله نداشته، حواله به صحت و اعتبار خود باقي است. نيز تلاش خواهيم كرد بر مبناي اين نظريه، ماده 733 ق.م. و نكات مجمل و مبهم آن روشن شود

If the subject of assignment (Hawalah) is a contractual debt and the contract dissolves, what is the effect of dissolution on the assignment of debt (Hawalah)? Whether the assignment will dissolve subordinate or not? There are different ideas in Fiqh. This matter has been asserted in the Art. 733 of civil code. But its concept (purport) is ambiguous and vague. So the interpretation on each of the principle theories (dissolution and validity), is possible. With regard to the foundations of this Article, we will conclude that the dissolution of the contract (i.e. sale) has no effect on the assignment (Hawalah), and it will remain valid .We also attempt to explain the abstruse and uncertain parts of the Art. 733 and specify the foundations of the accepted theory.