انسان سالم و ويژگي‌هاي آن از ديدگاه ويكتور فرانكل

A Healthy Person and His Characteristics in Viktor Franklʹʹs View

تحقيق حاضر با هدف نقد و بررسي ديدگاه ويكتور فرانكل، يكي از روان‌شناسان كمال در موضوع شخصيت سالم به رشته تحرير درآمده است. فرانكل در معرفي انسان سالم ابتدا از دو ظرفيت روحاني و متعالي انسان، يعني «توانايي از خود فاصله گرفتن» و «از خود فرارفتن» سخن گفته، سپس شاخصه‌هاي سلامت را به ميزان فعليت بخشيدن به اين ظرفيت‌ها تبيين كرده است. ويژگي‌هاي انسان سالم از اين ديدگاه، عبارت‌اند از: آزادي و اختيار، خودآگاهي و مسيوليت‌پذيري، ارزش‌مداري (خلاقيت، عشق، رنج)، معناجويي، يكتايي و بي‌همتايي و پاسخ‌گويي به نداي وجدان. نگارنده با روش تحقيق توصيفي-تحليلي ضمن بررسي و نقد ديدگاه فوق، به مقايسه آن با ديدگاه قرآن پرداخته و به اين نتايج دست يافته كه دو ديدگاه در تعريف، گستره و هدف‌گذاري «سلامت» و ساختار انسان سالم، تفاوت داشته و مواردي چون عدم توجه كافي به مبدا و مقصد و ناتواني در ارايه تعريفي جامع از مفاهيمي، چون خدا، جاودانگي، عمل و وجدان، از كاستي‌هاي نظريه فرانكل است.

The present paper tries to criticize and analyze the Viktor Franklʹs standpoint on healthy personality. In defining the healthy person, he has first discussed manʹs two spiritual and transcendental capabilities, that is, "the ability to distance from the self" and" the ability to transcend the self"(self-transcendence), and then has expounded the indexes of the health as dependent on the extent of the realization of these capacities. According to this standpoint, the healthy manʹs characteristics are as follows: freedom and will, self-consciousness and responsibility, attitudinal value (creativity, love, and suffering), search for meaning (will to meaning), oneness and uniqueness, and responding to the call of the conscience. Having criticized and analyzed the above standpoint using a descriptive-analytical method, the researcher has compared it with the standpoint of the Quran and has concluded that these two standpoints are different regarding the definition, scope, and adjectives set for the "health" and the structure of a healthy person, and that instances such as inadequate attention to the origin and the end and inability to provide a comprehensive definition of such concepts as God, eternity, action, and conscience can be said to be the disadvantages of Franklʹs theory.