عنوان مقاله :
مفاهيم اخلاقي و منشا پيدايش آنها با رويكرد غايتگرايانه اخلاق از ديدگاه آيتالله مصباح
عنوان فرعي :
Moral Concepts and Their Origin with a Finalist Approach to Ethics in the view of Professor Allamah Ayatollah Misbah
پديد آورندگان :
تركاشوند، احسان نويسنده Torkashvand, ehsan
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 8
چكيده فارسي :
استاد مصباح يزدي مفاهيم اخلاقي را به دو قسم لزومي، مانند بايد و نبايد، و ارزشي، مانند حسن و قبح، تقسيم ميكند. ايشان مفاد بايد و نبايد را همان ضرورت بالقياس بين فعل فاعل و نتيجه آن ميداند و از آنجا كه نتيجه محبوب بالذات و مطلوب بالذات فاعل ميباشد با فاعل نيز ارتباط برقرار ميكند. همچنين ايشان حسن و قبح را جز معقولات ثانيه فلسفي ميداند كه عروضشان ذهني و اتصافشان خارجي است. و ايشان اگر چه حسن و قبح را عبارت از ملايمت و منافرت فعل با طبع انسان ميداند، ولي توجه با اين نكته ضروري است كه هرچند يك طرف اين ملايمت و منافرت، انسان است، ولي از آن جهت كه سليقه و ذوق خاصي دارد، مورد نظر نيست (چنانكه علّامه طباطبايي و شهيد مطهري بدان قايلاند) بلكه از آن جهت مورد نظر است كه كمالي براي انسان در خارج محقق ميشود. در واقع «بايد و نبايد» و «حسن و قبح» را از مصاديق مفهوم عليّت ميداند كه از رابطه عليّت و معلوليّت بين فعل اختياري انسان و كمال مطلوب انتزاع ميشوند. طبيعتاً ارتباط بين «بايد و نبايد» و «هست و نيست» تبيين بسيار واضحي به خود گرفته، چنانكه براي تبيين اخلاق مطلق نيز جايگاه خود را باز خواهد يافت.
چكيده لاتين :
Professor Misbah Yazdi (may God prolong his life) divides moral concepts into two types: obligatory (such as "ought to" and "ought not to") and value-based (such as goodness and badness). He believes that the meaning of "ought to" and "ought not to" is the very necessity in relation between a doerʹs act and its result. Since the result of what is liked for itself and what is desireable for itself are taken as a doer, so it also establishes relation wiht the doer. He also believes that goodness and badness are among philoshophical secondary intelligibles, whose accidences are mental and their qualifications (itti??f) are external. Although he believes that goodness and badness are the agreement and disagreement of act with manʹs nature, it is necessary to note that while the object of this agreement and disagreement is man, he is not considered from the angle that he has particular taste and preference. Rather he is considered with regard to his perfection which is acctualized outside. In fact, he considers the "ought to" and ought not to" and "goodness and badness" as the instances of the concept "causality" which are abstracted from the casual relationship between manʹs action by free-will and ideal perfection. Naturally, the relationship between "ought to" and "ought not to" and "being" and "non-being" has assumed clear explanation, so that it will regain its proper position to explain the absolute ethics.
چكيده عربي :
يُقسّم الاستاذ مصباح اليزديّ (حفظه الله) المفاهيم الاخلاقيّه الي قسمين، احدهما لزوميّ، نحو (ما يجب وما لا يجب)، والآخر اُصوليّ، نحو (الحـُسن والقُبح). فهو يعتقد انّ فحوي ما يجب وما لا يجب هي الضروره الناشيه من المقارنه بين فعل الفاعل ونتيجته، وبما انّ النتيجه محبوبهٌ بالذات ومطلوبهٌ للفاعل بالذات، فانّها ترتبط به. كما يرَي حفظه الله انّ الحـُسن والقُبح فرعان من فروع المعقولات الثانيه الفلسفيّه والتي هي عارضهٌ ذهنيّهٌ واتّصافها خارجيٌّ. وحسب رايه، فانّه علي الرغم من انّ الحـُسن والقُبح ناشيان من ملايمه الاشيا مع طبع الانسان ومنافرتها لها وان كان الانسان احد اطراف هذين الامرين، ولكن ذلك لا يعني تمحور هذا الامر حول ذوقه الخاصّ به ورغبته الذاتيّه؛ بل انّ الامر يتمحور حول تحقّق كماله في عين الواقع. ومن الموكّد انّه حفظه الله يومن بانّ ما يجب وما لا يجب، وانّ الحـُسن والقُبح هي اُمورٌ من مصاديق مفهوم العليّه الذي يُنتزع من صله العليّه والمعلوليّه بين فعل الانسان الاختياريّ والكمال المطلوب. وبطبيعه الحال فانّ الصله بين ما يجب وما لا يجب، وبين الوجود والعدم واضحهٌ وضوح الشمس، كما انّها تحتلّ مكانهً في بيان واقع الاخلاق المطلقه.
عنوان نشريه :
معرفت اخلاقي
عنوان نشريه :
معرفت اخلاقي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 8 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان