بررسي رابطه فرهنگ همكاري و يادگيري سازماني با رويكرد مديريت دانش (مطالعه موردي)

A Survey on The Relation Between Collaborating and Organisational Learning Overviewing Knowledge-management (a case study)

پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه فرهنگ همكاري1 با يادگيري سازماني2 در راستاي توسعه و اجراي مديريت دانش3 در شركت برق‌ منطقه‌اي تهران، به دنبال پاسخگويي به دو سوال است. اولين سوال اينكه مولفه‌هاي فرهنگ همكاري و يادگيري سازماني كدامند و دوم، آيا فرهنگ همكاري بر يادگيري سازماني موثر است؟ پژوهش حاضر از نوع توصيفي پيمايشي است. نمونه آماري به روش خوشه‌اي تصادفي از ميان 210نفراز كارمندان حوزه ستادي شركت برق منطقه‌اي تهران انتخاب شده است و بر مبناي جدول مورگان به تعداد 132 نفر است. اندازه‌گيري متغيرها با سنجه 5 طيفي لوپز و ديگران (2004)و جمع آوري داده‌ها با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. همچنين از روش هاي ‌تحليل عاملي تاييدي4 و مدل‌يابي معادلات ساختاري به منظور آزمون فرضيات استفاده شده است. نتايج پژوهش، با برازش مناسب مدل مفهومي تحقيق ، ضمن شناسايي و مقايسه اهميت مولفه‌‌‌هاي فرهنگ همكاري و يادگيري ‌سازماني، نشان مي دهد فرهنگ ‌همكاري بر يادگيري سازماني تاثير معنادار مثبت دارد. در پايان، ضمن ارايه پيشنهادهايي جهت بهبود فرايند يادگيري ،به محققان آتي توصيه شده است مولفه هاي فرهنگ همكاري را در جوامع متنوع مطالعه همچنين تاثير عواملي نظير فرهنگ رقابتي ، استراتژي ، ساختار و سبك رهبري را بر يادگيري سازماني مورد بررسي قرار دهند و با نتايج اين پژوهش مقايسه كنند.

The present study, is to investigate the relationship between organizational culture and organizational learning in the development and implementation of knowledge management in Tehran Regional Electric Company, and also to answer two questions; "which are the components of collaborative culture and organizational learning" and "if collaborative culture has a significant positive effect on organizational learning"?This study is a descriptive survey. Statistical samples using random cluster among 210 staff employees of Tehran Regional Electric Company have been selected and based on Morgan table consisting 132 people. Questionnaires were used for data collection. In addition, Confirmatory factor analysis and structural equation modeling (SEM) were used for data analysis. The results, while identifying and comparing the importance of collaborative culture and organizational learning components, by fitting the appropriate conceptual model study, shows that the impact of collaborative culture on organizational learning is positively significant. Finally, recommendations were made to improve learning process in Tehran Regional Electric Company, for future researches, were recommended studies to be made on the components of collaborative culture in the various communities as well as on the impact of factors such as strategy, structure and leadership on organizational learning and to compare the findings with the results of this study.