ارزيابي ناپارامتريك شكاف بين قيمت و هزينه ي نهايي در صنايع ايران در قالب يك مدل كورنويي

Assess the Gap between Price and Marginal Cost in the Industry of Iran (Cournot Approach)

اساس اين مقاله محاسبه ي شاخص لرنر در 131 صنعت فعال در كد چهارم ISIC طي دوره ي 86- 1374 براي ارزيابي شكاف بين قيمت و هزينه ي نهايي در صنايع ايران است. يافته هاي اين تحقيق نشان مي دهد كه در تمامي صنايع ايران بوده است. اما در برخي از صنايع، اين نسبت بسيار بالا و در برخي اندك بوده است. نتايج اين بررسي نشان مي دهد كه از 131 صنعت بررسي شده در 27 صنعت، شاخص لرنر و شاخص مارك آپ به ترتيب كمتر از 10 و 10/1 درصد بوده است. همچنين در 47 صنعت، شاخص لرنر بيش از 20 درصد و مارك آپ بيش از 25/1 بوده است. مقايسه ي نسبت هاي لرنر و شاخص مارك آپ در صنايع مختلف نشان مي دهد كه بر مبناي شاخص لرنر در حدود 50 درصد صنايع، داراي قدرت انحصاري بوده و توانسته-اند شكاف معني دار بين قيمت و هزينه ي نهايي (MC) ايجاد نمايند. همچنين يافته-هاي اين مطالعه مويد آن است كه صنايع توليد سيمان، آهك و گچ، صنايع توليد مواد پلاستيكي، صنايع توليد كود شيميايي، صنايع توليد آجر، صنايع توليد مالتا و ما الشعير به ترتيب با دارا بودن شاخص لرنر 683/0، 681/0، 56/0، 55/0، 45/0 بالاترين قدرت انحصاري در صنايع كشور را داشته اند و توانسته اند شكاف معني دار بين قيمت و هزينه ي نهايي به وجود آورند.

This study through the application of Hall-Roger methodology calculated the Lerner index of 131 industries in code 4 ISIC during 1994 t0 2007.The result of this study shows that in all industries . And the Lerner index indicates monopoly structure for more than 50 percent of Iran’s industries. Also, our finding indicates The Cement industries, plastic industries, fertilizer industries, bricks industries, and Malta industries, respectively have the highest rank of Lerner index.