تحريري از نقد اشميت‌ ـ‌ پتري بر اوّلين مثال نقض گتيه

An Exposition of Schmidt-Petri’s Critique on Gettier’s First Counterexample

گتيه با ارايه دو مثال نقض ادّعا مي‌كند كه ممكن است شخص S به گزاره P باور صادق موجّه داشته باشد ولي به آن معرفت نداشته باشد. گزاره P در اولين مثال نقض گتيه دربردارنده يك «توصيف معيّن» است. در اين مقاله، با تكيه بر آراي راسل، استراوسون، و دونلان در باب تحليل جملات حاوي توصيفات معيّن، تلاش مي‌كنيم تا اوّلين مثال نقض گتيه را نقض كنيم. به بيان دقيق‌تر، نشان مي‌دهيم كه دليل معرفت نداشتن شخص S به گزاره P در اوّلين مثال نقض گتيه اين است كه يا اصلاً به P باور ندارد و يا به P باور دارد امّا P صادق نيست. به اين ترتيب، روشن مي‌شود كه مثال اوّل گتيه، برخلاف ادّعاي او، ناقض تعريف سه‌جزيي معرفت نيست.

By introducing two counterexamples, Gettier claims that it is possible that a person S has true justified belief that P but fails to know that proposition. The proposition P in Gettier’s first counterexample includes a “definite description”. We try, in this article, to refute Gettier’s first counterexample by means of what Russell, Strawson and Donnellan have said on the analysis of the propositions contained definite descriptions. More precisely, we will show that S doesn’t know that P because either he don’t believe that P or P is not true. It means that Gettier’s first counterexample cannot refute tripartite definition of knowledge.