تقليل، كاركرد و اعمال مضاعف عمل‌گرايي در فلسفه‌ي زيست‌شناسي

Reduction, Function, and Double Operationalism In Philosophy of Biology

بحث امكان تقليل ويژگي‌ها، مفاهيم، توضيحات و روش‌هاي زيست‌شناسي به ويژگي‌ها و مفاهيم و ... علوم بنيادين‌تر مانند فيزيك و شيمي خيلي زود به ادبيات فلسفه‌ي علم وارد شد و تا امروز از موضوعات بحث‌انگيز به شمار مي‌رود. ابتدا بسيار مختصر به بررسي اين نكته مي‌پردازم كه از ديد فيلسوفان چه رويكردهايي به موضوع تقليل ممكن شده است. سپس مفصل‌تر به اين موضوع خواهم پرداخت كه كدام يك از اين رويكردها در حيطه‌ي زيست‌شناسي قابل اعمال‌اند و اصولاً بحث تقليل‌گرايي در حوزه‌ي زيست‌شناسي به چه موضوعاتي درون اين حوزه پيوند مي‌خورد. آن‌گاه نشان خواهم داد كه يك نگاه منصفانه به سازوكار دانش زيست‌‌شناسي باعث مي‌شود كه بپذيريم هيچ يك از رويكردهاي اصلي موجود به بحث تقليل‌گرايي (در دفاع از تقليل‌گرايي يا رد آن) با آن چه عملاً در اين حوزه روي مي‌دهد سازگاري ندارند، و براي به دست آوردن نتيجه‌اي قابل اعتنا بايد در مورد موضوع تقليل ديدي متفاوت (و نزديك‌تر به عمل دانشمندان زيست‌شناس) برگرفت. پيشنهاد نهايي من در اين زمينه است كه تقليل را تا حد ممكن متناسب با مفاهيم و سازوكارهاي دروني خود دانش زيست‌شناسي تعريف نمود و آن گاه در زمينه‌ي دانش زيست‌شناسي اعمال كرد. در اين صورت، هر چند ادعاهاي ما در مورد امكان تقليل دانش زيست‌شناسي به دانش‌هايي بنيادين‌تر متواضعانه‌تر و ضعيف‌تر خواهد بود، اما تصور ما در مورد امكان اين تقليل واقع گرايانه‌تر و تحقق‌پذيرتر خواهد شد.

The reduction of properties, method, and other concepts of biology to chemistry and/or physics appears in early literature of philosophy of science and to now is one of most debates in it. First, here, the reductionist approaches are, briefly, introduced; then it is illustrated that which one is more applicable in biology; and is relevant to which topics.