تحليل پس لرزه هاي زمين لرزه 20 شهريور 1387 جزيره قشم(بزرگاي گشتاوري 5/9)براساس داده هاي ثبت شده در شبكه لرزه نگاري موقت پژوهشگاه

Aftershock Analysis of the September 10, 2008 Qeshm Earthquake, Mw 5.9, Using Local Data Recorded by IIEES Temporary Local Seismic Network

كوههاي زاگرس در جنوب غرب ايران يكي از فعالترين كمربندهاي تراستي و چين خورده فعال در حال تغييرشكل سريع در جهان است. جزيره قشم با 110 كيلومتر طول، 10-35 كيلومتر پهنا و امتداد شرق شمال شرق در شمال غرب تنگه هرمز در حاشيه جنوبي منطقه برخورد قاره اي زاگرس واقع شده است و بزرگترين جزيره در خليج فارس است. زمين لرزه ها در زاگرس به ندرت گسلش سطحي ايجاد مي كنند و تا به حال بيشتر مشاهدات زمين لرزه هاي با بزرگي متوسط از مطالعات زلزله شناسي استنباط شده است. پس از وقوع زمين لرزه 20 شهريور ماه 1387 با بزرگاي گشتاوري 9/5 در جزيره قشم كه بزرگترين زمين-لرزه دستگاهي ثبت شده در اين منطقه است شبكه لرزه-نگاري موقت متشكل از پنج ايستگاه لرزه نگاري توسط پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله به مدت دو ماه و نيم در منطقه جهت مطالعه عمق و هندسه گسلش نصب شد. در اين مقاله براي كاهش اثر ناهمگني ساختار سرعت در تعيين محل پس لرزه ها از روش اختلاف دوتايي استفاده گرديد. آناليز پس لرزه هاي ثبت شده در اين شبكه حكايت از فعال شدن بخش شرقي جزيره در غرب شهر قشم دارد. امتداد شمال شرق جنوب غرب و شيبي به سمت جنوب از توزيع پس لرزه ها قابل استنباط است كه با نتايج تحليل تصاوير InSAR و مدلسازي شكل موج زمين لرزه هاي دور تطابق خوبي نشان مي دهد. عمق پس لرزه ها بين 10 تا 15 كيلومتر عميقتر از عمق سنتروييد براي اين زمين لرزه، نشاندهنده رخداد آنها در لايه پي سنگي در اثر انتقال تنش مي باشد. به نظر مي-رسد نمك هرمز به عنوان يك لايه سست در زير پوشش رسوبي مانع انتشار گسيختگي به لايه هاي زيرين شده است. از آنجايي كه تمام ضخامت لايه سايزموژن در اثر زمين لرزه اصلي گسيخته نشده است، اين امكان وجود دارد كه بخشهاي زيرين نيز در اثر وقوع زمين-لرزه هاي آتي گسيخته شود. كليدواژه ها: پس لرزه، تعيين محل ، قشم، روش تفاضل دوتايي، زاگرس

After September 10, 2008 Qeshm Earthquake, Mw 5.9, which is the biggest earthquake instrumentally recorded in the Qeshm Island, Zagros, a local temporary seismic network including 5 stations was installed in the region by International Institute of Earthquake Engineering and Seismology for nearly 2.5 months, to investigate the depth and geometry of faulting. In order to eliminate scatter due to local heterogeneities in the velocity structure, we relocated the earthquakes using double difference method. Aftershock analysis verifies seismic activity in the eastern part of the Island in the west of the Qeshm city. Aftershock distribution shows a southwest- northeast alignment and a dip toward southeast consistence with InSAR and teleseimic studies. Depth range 10 to 15 km, deeper than calculated centroid depth for this earthquake, 8±3 km, implies their occurrence in the basement beneath sedimentary layer that is another evidence for triggering of the aftershocks at the basement by stress transferring. It implies the influence of the Hormuz salt, a weak layer at the base of the sedimentary cover across which rupture failed to propagate. Keywords: Aftershock; Double difference method; Location; Qeshm; Zagros