بررسي موادِّ تشبيه به عنوان يك ويژگي سبكي در قصايد خاقاني شرواني

“A study on simile materials as a stylistic characteristic in odes of Khaghani Shervani”

خاقاني، شاعري است كه در تصويرسازيها، مقيّد به چارچوب خاصّي نيست. بنابراين مواد تصويرسازي در تشبيهات او، پديده‌هاي خاصّي نيستند. از بزرگترين امور خلقت تا كوچكترين ذرّات و پديده‌هاي بظاهر بي‌ارزش در تشبيهات او ديده ميشود؛ زيرا هدف او، زيبايي‌آفريني و برجسته‌سازي اموري است كه در عالم مادّه و تا حدّي در عالم معني بصورت عيني و غير عيني وجود دارند. او در اين راه، خود را از هر گونه چارچوب و يا قيدوبندي كه شاعران دوره‌هاي گذشته براي تصويرسازي و بيان هنري بر خود و ديگران تكليف ميكردند، رها ساخته است. به هر حال خاقاني در جستجوي دستمايه‌اي براي اظهار فضل نيست. در اين مقاله سعي شده است به يكي از مباحث تشبيهي؛ يعني، موادِّ تصويرسازي در تشبيهات كه نشان‌دهنده نوع بينش و عقيده خاقاني نسبت به امور طبيعي و ماوراي طبيعت است، پرداخته شود و اين ميتواند بعنوان يكي از ويژگيهاي سبكي قصايد خاقاني، جايگاه ويژه‌اي داشته باشد.

Khaghani is a poet, who was not committed to a certain framework in his imaging styles. Thus, imaging materials are not specific phenomena in his similes. From the greatest creation affairs through the tiniest particles and seemly insignificant phenomena might be observed in his similes since his objective is to create beauty and embossment of those affairs, which exist objectively and subjectively in world of materials and to some extent in spiritual world as well. In this course, he has release himself from any kind of framework and or abidance, which the poets had made ones and others committed to them for imaging and aesthetic expression during past times. At any case, Khaghani has not sought for a pretext to flaunt oneself ostentatiously. In this paper, it has been tried to deal with one of simile topics that is imaging materials in similes, which reflects type of Khaghani’s insight and idea toward natural and metaphysical affairs and this may serve special position as one of stylistic characteristics in Khaghani’s odes.