عنوان مقاله :
استقلال قرآن در بيان و نقش روايات در تفسير از منظر علامه طباطبايي
عنوان فرعي :
Independence of the Quran in Communication of its Messages and the Role of Traditions in Exegesis from the Viewpoint of Allama Tabatabai
پديد آورندگان :
رستم نژاد، مهدي نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1390 شماره 8
كليدواژه :
استقلال قرآن , تفسير قرآن به قرآن , تفسير الميزان , نقش روايات در تفسير , علامه طباطبايي
چكيده فارسي :
يكي از اساسيترين مسايل علوم قرآن، بررسي ميزان نقش روايات تفسيري در فرآيند فهم آيات است. بسياري از پژوهشگران بر اين باورند كه علامه طباطبايي با تكيه بر روش تفسير قرآن به قرآن، معتقد به استقلال و استغناي قرآن از روايات در تفسير است. اين سخن، علاوه بر ناهمخواني با سلوك عملي علامه در الميزان، مورد انكار بسياري از شاگردان برجسته ايشان قرار گرفته است.
نگارنده فارغ از همه توجيهاتي كه تاكنون در مورد ديدگاه علامه ارايه شده است با ارايه مستقيم اظهارات علامه درباره نقش و جايگاه روايات در تفسير آيات، به اين نتيجه رسيده است كه كلمات علامه دراين باب در دو مقام است: نخست، درخصوص استقلال قرآن در دلالت بر معني لفظي و ناظر به ابطال كلام اخباريهاست كه به مستقل نبودن قرآن در دلالت و حجيّت نداشتن ظواهر آن معتقدند. روشن است كه اين معني با استقلال قرآن از سنت، فاصله بسياري دارد. دوم، در باب استقلال قرآن در بيان مرادات و مصاديق است كه منظورشان نفي نياز به بيان معصوم نيست، بلكه مقصودشان اين است كه هرچه معصوم? در تفسير آيات ميفرمايد، همان چيزي است كه قرآن خود آن را بيان كرده است هرچند ما پيش از بيان معصوم توان فهم آن را نداشته باشيم.
چكيده لاتين :
One of the most essential issues in Quranic studies is study of the extent of contribution of exegetical traditions in the process of understanding Quranic verses. A good number of scholars hold that Allama Tabatabai- taking the exegetical method of interpreting the Quran by the Quran- believed in the Quran as a text independent and self sufficient in its interpretation, hence no need to traditions in this field. In addition to its inconsistency with the practical approach of Allama in Al- Mizan, this statement is rejected by a large number of his outstanding students. Regardless of all justifications concerning Allama’s view, presenting quotations of Allama on the role and position of traditions in interpreting the verses , the author has come to the conclusion that Allama’s statements in this regard are in two different contexts: The first context is that of the independence of the Quran in its literal or verbal meaning rejecting Akhbariyya’s claim on dependency of the Quran on other sources for its signification and interpretation, hence rejecting the authority of its literal meanings and its external aspects. It is quite clear that this statement is far apart from independence of the Quran from the Sunnah. The second context is that of the independence of the Quran in stating its intents and extensions. Thus his purpose is not denying the need to the explanation of the infallible, but confirming the fact that whatever the infallible says in the process of interpretation of the verses is the same as that stated in the Quran though we may not have the capacity of understanding it before the explanation or clarification of the infallible.
چكيده عربي :
لعلّ من ابرز واهمّ المسايل الاساسيّه التي يتمّ تناولها عادهً في مباحث علوم القرآن: البحث عن الدور الذي تلعبه الروايات التفسيريّه علي صعيد فهم الآيات.
وقد ذهب كثير من الباحثين الي انّ العلّامه الطباطباييّ حيث اعتمد بشكلٍ اساسيّ علي طريقه تفسير القرآن بالقرآن، فهو لا محاله يعتقد باستقلاليّه القرآن واستغنايه في مقام التفسير عن الروايات الوارده.
غير انّ هذا الكلام ـ مضافاً الي انّه لا ينسجم مع المسلك العمليّ الذي اتّخذه العلّامه في تفسير الميزان ـ وقع محلّاً للاشكال والاعتراض من قبل كثيرٍ من ابرز تلامذه العلّامه.
وفي هذه المقاله، ينطلق الكاتب ـ بعيداً عن جميع التصوّرات التي ذُكرت حول نظريّه العلّامه في هذه المساله ـ للحديث بشكلٍ مباشر عن تصريحاته وكلماته التي ادلي بها حول دور ومكانه الروايات في تفسير الكتاب العزيز، ليتوصّل من خلال هذا البحث الي النتيجه التاليه، وهي انّ كلمات العلّامه في هذا المجال تتوزّع علي محورين:
الاوّل: فيما يتعلّق باستقلاليّه الفاظ القرآن في الدلاله علي معانيها، يري العلّامه بطلان ما ذهب اليه الاخباريّون من عدم كون القرآن مستقلّاً في مقام الدلاله، ومن عدم ثبوت الحجّيّه لظواهره. ومن الواضح: انّ بين هذا الكلام، وبين دعوي استقلاليّه القرآن في مقابل السنّه واستغنايه عنها، بوناً شاسعاً.
والثاني: انّ العلّامه عندما قال باستقلاليّه القرآن في بيان مراداته ومصاديقه، فهو لا يريد بذلك نفي الحاجه الي بيان المعصوم?، وانّما مراده من ذلك: انّ المعصوم? انّما يتصدّي لتفسير آيات القرآن لاجل بيان ما هو مراد من آيات القرآن ممّا لم تكن لنا القدره علي استكشافه وفهمه قبل ورود هذا البيان المعصوم?.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 8 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان