عنوان مقاله :
انسان كامل از تجلي تا حلول
عنوان فرعي :
Perfect man from theophany to incarnation
پديد آورندگان :
شنبه اي، رقيه نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1388 شماره 9
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
شطحيات , عشق , فنا , annihilation , ecstatic utterance (shath , incarnation , Intoxication , love , theophany , اتّحاد , انسان كامل , تجلّي , استغراق , حلول , perfect man , unitive fusion
چكيده فارسي :
انسان، علت غايي عالم آفرينش است. هر چند به صورت ظاهر در مرحله آخر آفرينش قرار گرفته است ولي به حسب معني، نخستين خلقت است، زيرا مقصود از آفرينش، ظهور صفات و افعال الهي است و انسان مظهر اين ظهور است. به اعتقاد مولانا، اگرچه در ظاهر ميوه از درخت پديد ميآيد، امّا مقصود اصلي از درخت، ميوه است. نيز در مورد انسان اوست كه علّت نهايي و ثمره آفرينش است. اين انسان كه علّت غايي آفرينش است، محلّ تجلّي صفات و اسما و افعال حقيقت مطلق است، امّا دريغا كه در تكاپوي زندگي مادي از لطيفترين حقيقت روحاني خويش غافل گشته و مرآت ضميرش كه تماشاگه جلوههاي سرمدي بود، از غبار تعيّنات مادي، پوشيده گشته است:
عشق خواهد كين سخن بيرون بود
آينت داني چرا غمّار نيست
آينه غمّاز نبود چون بود
زآنكه زنگار از رخش ممتاز نيست
زدودن اين غبار، نتيجه شور و شوقي است كه آدمي در رهايي از خود و نيل به عالم ملكوت دارد. با اين شوق رهايي چنان در عرصه كشاكش تعينات نفس و جان، همسو با جان به مقابله با نفس برميخيزد كه به مرحله فنا و بيخودي دست مييابد تا اينكه قبل از آنكه بميرد و قالب تن را رها كند، وجود را با هر چه در آن است از جسم و جان به پرواز در ميآورد و مصداق اين حديث ميگردد:
«موتوا قبل ان تموتوا»
مولانا نيز با طرح داستانهايي چون بازرگان و طوطي و ... نشان ميدهد كه غايت سلوك عارف همين مرگ ارادي است. اين همان فناي در وجود معشوق است كه اتّصال را براي او ممكن ميسازد. در اين مقام است كه سالك به شهود ميرسد و آنچه ميبيند و ميشنود و انجام ميدهد در حقيقت به حق است نه به خود. به نوعي استغراق ميرسد كه ناشي از حيرت عارف از مشاهده جلال حق است.
رو كه بييسمع و بييبصر توي
سر توي چه جاي صاحب سر توي
در اين مقام اگر عارف بخواهد غوغاي درونش را بازگو كند از آنجايي كه درك اين عالم بيمتنها وراي حدّ آدم خاكي است و فقط عارف كامل آن را درك مينمايد، سخنان او صورت شطحيات بخود ميگيرد وگرنه از ديد مولانا، نغمهاي كه در درون انسان كامل است، انعكاس نغمه حق است و سخن حلّاج در حقيقت آواي مرتعش تارهاي وجودش بود، وجودي كه بيخودي را تجربه ميكرد، او نبود، حق بود.
برمن از هستي من جز نام نيست
در وجودم جز تواي خوش كام نيست
به اعتقاد مولانا آنچه در اين كمال، عارف بدان ميرسد، استغراق در ذات حق است نه حلول زيرا در اين مرتبه عارف به حق ميپيوندد، جز به كل ميرسد نه آنكه كل گردد يا حق گردد.
چكيده لاتين :
Man is the ultimate end in creation although ranked as the last. In Mowlana’s view, although fruit is produced from a tree, yet the ultimate purpose of the tree is its fruit. However, entangled in the nitty gritty of the material world he has remained ignorant of his spiritual truth. The purpose of creation is the manifestation of God’s attributes, and actions hence man is the embodiment of such manifestation. The seeker of God must die to self before he can shine with the divine light. After putting out the fires of ego, the divine light of the soul shines through, when burnished of all its rust, the mirror of the soul perfectly reflects the attributes of God. By bringing such stories as Merchant and the parrot, Mowlana illustrates that the ultimate end of the Mystic path is this conscious death. This annihilation in the Beloved’s being facilitates the union. In this station, if the mystic wishes to give voice to his most intimate experience, his saying would come out as the ‘shath’, the ecstatic utterance and only a true mystic could perceive that state. In this stage, the traveler reaches an ecstatic state completely intoxicated and bewildered faced with the glory of God. Although in Mowlana’s view the melody which is inside the Perfect man, is the reflection of the eternal melody and Hallaj’s words were in fact the resonance of his own chords of existence which experienced selflessness, he was not, but the truth was. Mowlana believed that what the mystic attains in this ascent is total absorption in God and must not be confused with the incarnation of a spirit in a body because in this stage, the mystic merges in God, the part partakes the whole and not becoming whole.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه ادب حماسي
عنوان نشريه :
پژوهشنامه ادب حماسي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 9 سال 1388
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان