نقش نگرش تفكر انتقادي و سبك‌هاي شناختي يادگيري در پيش‏بيني پيشرفت تحصيلي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي

The Contribution of Critical Thinking Attitude and Cognitive Learning Styles in Predicting Academic Achievement of Medical University’s Students

مقدمه: اهميت افزايش و بهبود مهارت‌هاي تفكر انتقادي دانشجويان در شرايط رشد فزاينده دانش بشر، امري آشكار است. هدف اصلي اين پژوهش تعيين سهم نگرش تفكر انتقادي و شيوه‏هاي شناختي يادگيري در پيش‏بيني تغييرات پيشرفت تحصيلي دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي اصفهان بود. روش‌ها: پژوهش توصيفي از نوع همبستگي و جامعه آماري شامل كليه دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي اصفهان در سال تحصيلي 90-89 بود. يك نمونه 180 نفره از دانشجويان بر اساس روش نمونه‌گيري تصادفي طبقه‌اي به تفكيك جنسيت و دانشكده انتخاب شدند و علاوه بر گزارش معدل خود، به پرسشنامه‏هاي نگرش تفكر انتقادي كاليفرنيا و سبك‌هاي يادگيري كلب پاسخ گفتند. نتايج: بر طبق يافته‌ها نگرش تفكر انتقادي (132/0=ضريب بتا) و مشاهده تاملي (136/0-=ضريب بتا) 5 درصد از تغييرات پيشرفت تحصيلي را تبيين مي‏كند. بين آزمايشگري فعال و پيشرفت تحصيلي نيز همبستگي مثبت وجود دارد (05/0P < ). همچنين ميانگين نمره پيشرفت تحصيلي و نگرش تفكر انتقادي در سبك‌هاي يادگيري تفاوت داشت (05/0P < )؛ سبك هم‌گرا با بيشترين نمره پيشرفت تحصيلي و بالاترين نگرش تفكر انتقادي همراه بود. بين نگرش تفكر انتقادي و مشاهده تاملي رابطه منفي وجود دارد (01/0P < )، اين رابطه با مفهوم‏سازي انتزاعي مثبت است (05/0P < ). نتيجه‌گيري: نقش نگرش تفكر انتقادي و سبك‌هاي شناختي يادگيري در ميزان پيشرفت تحصيلي اجتناب‌ناپذير است. توصيه مي شود اعضاي هيات‌علمي با كاربست رويكردها و رويه هاي نوين آموزشي، سبك‌هاي شناختي يادگيري دانشجويان را مدنظر قرار دهند و در پرورش مهارت‌هاي تفكر انتقادي ايشان بكوشند.

Introduction: Improving studentsʹ critical thinking skills is clearly important in the context of growing human knowledge. The main goal of this research was to measure the contribution of critical thinking attitudes and learning cognitive styles in predicting the students’ academic achievement variance in Isfahan medical university. Methods: In this descriptive correlation study, population consisted of university students in the 2010-2011 academic years. A randomly stratified (according to sex and school) sample of 180 students was selected. Data collected using California questionnaire on Critical Thinking attitudes and Kolb’s Learning Styles inventory. Also students’ Grand Point Averages (GPA) were reported. Results: Critical thinking scores (beta coefficient=.132) and the reflective observation (beta coefficient=.136) could predict 5% of the variance of academic achievement (GPA). There was also a positive correlation between academic achievement and active experimentation. The mean scores of academic achievement as well as mean scores of critical thinking attitudes were significantly different according to the learning styles; convergers had the highest GPA and the highest critical thinking attitudes. Critical thinking attitude and reflective observation had a negative correlation (P < .01), while abstract conceptualization showed a positive correlation with critical thinking attitudes (P < .01). Conclusion: The role of critical thinking attitudes and cognitive learning styles in the academic achievement is inevitable. Faculty members are recommended to apply new approaches and procedures to respect different ways of learning and cognitive needs of the students and cultivate their critical thinking skills.