عناصر بينامتني در غزليات خاقاني و حافظ

Intertextuality in Khaghani’s and Hafiz’s Lyrics

مقاله حاضر بر اساس اشتراكات موجود ميان غزليات خاقاني و حافظ،‌ به سنجش آنها با يك‌ديگر از ديدگاه نقد بينامتني پرداخته ‏است. امروزه در ادبيات بررسي ديدگاه‌ها و روابط شاعران با يك‌ديگر جايگاه مهم و درخور توجهي پيدا كرده است. اهميت به اين كار ‏بيشتر از اين منظر شايان توجه است كه تاثيرپذيري هر شاعر از ديگران به خوبي روشن و آشكار مي‌شود.‏ مضامين و تعابير مشابه و غزليات هم‌وزن و هم قافيه‌اي كه در اشعار اين دو شاعر وجود دارد زمينه را براي اين سنجش فراهم ‏ساخته است. بر اين اساس مصاديق شكل و محتوا بر پايه مباحثي در عرفان و صور خيال در اشعار خاقاني و حافظ به بحث كشيده ‏شده است و در پايان نيز مباحثي در بررسي موسيقي در اشعار اين دو شاعر بزرگ كاويده شده است. ‏

The present research tries to evaluate the Khaghani’ and Hafiz’s lyric poems (Ghazals) based on the existing similarities between them in the intertextuality critique perspective. Nowadays, the study of viewpoints and relationships between the poets has been dramatically paid a significant attention in the literature. More explicitly, this significance can be exactly highlighted in the matters of the affectability of every poet from other poets. Similar contents and interpretations as well as rhythmic lyric poems with the same beats available in the poems of these two poets all have smoothed the grounds to conduct the present study. Based on this, the form and content instances relying on some concepts in the mysticism and deep images have been debated in the poetries of Khaghani and Hafiz. Finally, some debates in the area of study of music in the poetries of these two poets are studied too.