تحليلي بر نظريه‌‌ي انتقادي تعليم و تربيت و دلالت‌هاي آن براي برنامه‌ي درسي

An Analysis on the Critical Theory of Education and Its Implications for the Curriculum

بر اساس نظريه‌ي انتقادي، تعليم و تربيت به عنوان امري جدا نشدني از تحول اجتماعي و انساني تلقي مي‌شود. اين نظريه‌، مدرسه، برنامه‌ي درسي و تعليم و تعلم را همچون عوامل و فعاليت‌هايي مي‌بيند كه از امور آكادميك محض فراتر رفته‌ و داراي استلزامات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و تربيتي است. در اين راستا، مطالعه‌ي حاضر كوششي در جهت تحليل نظريه‌ي انتقادي تعليم و تربيت و دلالت‌هاي آن براي برنامه‌ي درسي است. در اين پژوهش، از روش كيفي «جستار نظرورزانه» به عنوان روش پژوهش و ابزار «بررسي مستندات» به عنوان ابزار جمع‌آوري اطلاعات استفاده شده است. با توجه به هدف مطالعه، مباحثي مانند مباني فلسفي نظريه‌ي انتقادي تعليم و تربيت، فرآيند تعليم وتربيت در اين نظريه، دلالت‌هاي مربوط بدان در حوزه‌ي برنامه‌ي درسي و انتقادات وارد بر آن مورد بررسي قرار گرفته است.

According to the critical theory, education is seen as an inseparable factor from human and social evolution. This theory considers school, curriculum, teaching and learning as factors and activities which go beyond mere academic affairs and have political, economic, social and educational implications. In this regard, the present study attempts to analyze the critical theory of education and its implications for the curriculum. In this study, "Speculative Essay" is used as research method and "Review of Documentation" is used as a tool for information gathering. According to the research purpose, topics such as philosophical foundations of critical theory of education, the education process in this theory, critical theory implications for the curriculum and the criticisms related to it have been surveyed.