شماره ركورد :
544330
عنوان مقاله :
تامل در مرگ و نظام هستي در شعر گورستان دريايي پل والري و رباعيات خيام
عنوان فرعي :
Study about Death and Existence in Paul Valery’s “The Graveyard by the Sea” and Khayyam’s “Rubaiyat”
پديد آورندگان :
محسني، محمدرضا نويسنده استاديار گروه زبان و ادبيات فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامي واحد اراك، اراك، ايران Mohseni, Mohammad-Reza , فهيم كلام، محبوبه نويسنده استاديار گروه زبان و ادبيات فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامي واحد اراك، اراك، ايران Fahimkalam, Mahbubeh
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 11
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
17
از صفحه :
157
تا صفحه :
173
كليدواژه :
جهان هستي , خيام , شاعر , مرگ , شعر , والري , انسان
چكيده فارسي :
انديشه درباره مرگ، ساختار هستي و راز آفرينش از مهم‌‌ترين موضوعات فلسفي هستند كه گاه به قلمرو شعر و ادبيات نيز راه يافته‌اند. پل والري، شاعر فرانسوي قرن بيستم و حكيم عمر خيام نيشابوري، شاعر نام‌آور ايران در قرن پنجم هجري، باوجود تفاوت در دوره‌هاي تاريخي‌شان، ديدگاه‌هاي فلسفي و رويكرد همانندي به مسيله مرگ و نظام هستي دارند. والري در شعر «گورستان دريايي» چشم‌اندازي دريايي را كه نمادي از بيكرانگي روح انساني است، توصيف مي‌كند. شاعر هر‌چند شوكت جهان هستي و آفريننده آن را مي ستايد اما از فناي روح انساني، آزرده و پريشان است. خيام نيز در «رباعيات» خود، با اتخاذ موضع لاادري‌گري در‌باره فلسفه هستي و مرگ، پرسش‌گري در راز كاينات را بيهوده مي‌پندارد. در اين مقاله، ضمن بررسي جهان اسطوره اي والري و خيام، با بهره‌گيري از روش تحليلي- مقايسه‌اي نشان خواهيم داد كه آيا نگاه اين دو شاعر نسبت به مفاهيم مرگ و نظام هستي حاصل هراس ‌آن‌ها‌‌ از مرگ است يا از دغدغه اي هستي شناختي سرچشمه مي‌گيرد. همچنين، با رويكردي پديدارشناختي ديدگاه‌هاي فلسفي آنان را نسبت به رازهاي جهان آفرينش بررسي خواهيم كرد.
چكيده لاتين :
Death, existence and creation’s mystery are among of the most important subjects in literature and philosophy. Paul Valery and Khayyam, in spite of difference in their historical periods, have the same idea about death and existence. In his poem, Valery describes a marine vista, which is the symbol of boundless soul. However, in this sight, by passage of the time, the soul is worn-out and destroyed. Khayyam in his Rubaiyat considers fruitless thinking about the existence and the creation’s mystery. In this article, we try to survey the concept of death and existence in Paul Valery’s “The Graveyard by the Sea” and Khayyam’s Rubaiyat, Finally, these questions would be replied: “Why Paul Valery and Khayyam feared from death?” “Whether this fear arouses from their pessimistic and narrow minded view or it has existentialism fundamental?” and “How does the poetical imagination change to be a scene for speaking of the depth of poet’s philosophical vision about death?”
سال انتشار :
1391
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 11 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت