عنوان مقاله :
پيشفرضهاي علم از ديدگاه پوزيتيويسم و ملّاصدرا: بررسي مقايسهاي
عنوان فرعي :
The Presuppositions of Science according to Positivism and to Mullah Sadra
پديد آورندگان :
طالعي اردكاني، محمد نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
ماهنامه سال 1391 شماره 175
كليدواژه :
knowledge , Mullah Sadra , Positivism , presupposition , ملّاصدرا , SCIENCE , الفرضيه , الوضعيّون , پوزيتيويسم , علم , پيشفرض , معرفت
چكيده فارسي :
پيشفرضهاي علم، هم در ساختار دروني و هم در ساختار بيروني علم تاثيرگذارند. بر اين اساس، پيشفرضهاي متفاوت به توليد علومي كه هم از لحاظ شكل و هم از حيث محتوا متفاوتند منجر ميشود. چون پيشفرضها با مسايل درون علم رابطه منطقي دارند، محتواي دروني يك علم با تغيير پيشفرضهاي آن تغيير ميكند و اين تغيير تنها در سطح بيروني و صورتبندي علم باقي نميماند. بررسي پيشفرضهاي علم، به ما اين امكان را ميدهد كه مباني هستيشناختي و معرفتشناختي يك علم را به حوزه مسايل و نظريههاي آن مربوط كرده، در صورت ناهماهنگي بين آنها به نقد روششناختي آن بپردازيم. از ديدگاه پوزيتيويسم، ذهن، لوح سفيد است، تجربه مرحله ابتدايي استقرا است و قاعدهمندي طبيعت پيشفرض انگاشته ميشود. پوزيتيويسم همچنين هر نوع بديهي را انكار ميكند و معيار تفكيك در علوم را روش ميداند. حال آنكه از ديدگاه ملّاصدرا، احساس در فرايند علم طبيعي شرط لازم است نه كافي. ملّاصدرا، تجربه را نوعي از برهان دانسته و پاي تجربه را در قانون علّيت مستحكم ميكند و در تفكيك علوم بيشتر بر موضوع تاكيد دارد. در اين مقاله از روش توصيفي ـ تحليلي استفاده شده است.
چكيده لاتين :
The presuppositions of science have influence both on its deep structure and surface structure. Accordingly, different presuppositions contribute to the production of sciences which differ in terms of form and content. Since presuppositions have a logical relationship with the issues which are in the depth of knowledge, the change in the essential content of science leads to a change in its presuppositions and this change does not remain only in the exterior aspect and form of science. A studying of the presuppositions of science will enable us to integrate ontological and epistemological principles of a science with their issues and theories, and criticize them methodologically in case there is disharmony between them. According to positivism, mind is a white tablet, experience is the initial stage of induction and regularity of nature is the presupposition. Also, positivism rejects any kind of axiom and considers the method as a criterion for the separation between various disciplines. As for Mullah Sadra, he believes that sense is necessary in the process of natural science but it is not a sufficient condition. He considers experience as a kind of demonstration (burhan), establishes experience by the principle of causality and puts more emphasis on the subject matter in the separation between various disciplines.
چكيده عربي :
انّ فرضيّات العلم لها تاثيرٌ في البنيه الداخليه للعلم وكذلك في بنيته الخارجيه، لذا فانّ الفرضيّات المختلفه تودّي الي انتاج علوم تختلف من حيث الهييه ومن حيث المحتوي، وذلك لانّها ذات صلهٍ منطقيهٍ بالمسايل الباطنيه في العلم، والمحتوي الباطني لكلّ علمٍ يتغيّر مع تغيير فرضيّاته، وهذا التغيّر لا يقتصر علي المستوي الخارجي للعلم. فدراسه فرضيّات العلم تمكّننا من نقد منهجيّته عند عدم انسجامها مع اُصوله الوجوديّه والمعرفيه في مجال مسايله والنظريات المتعلّقه به. وبرويه اتباع النظريه الوضعيه، فانّ الذهن عبارهٌ عن صفحهٍ بيضا تنقش عليها الفرضيات بواسطه القواعد الطبيعيه والتجربه في مرحلتها الابتداييه الاستقراييه. وكذلك ينكرون كلّ نوعٍ بديهيٍّ من العلم ويرون انّ معيار التفكيك بين العلوم هو الاُسلوب، بينما صدر المتالّهين يري انّ الاحساس في عمليه العلم الطبيعي شرطٌ لازمٌ وليس كافياً لوحده. كما يري انّ التجربه هي نوعٌ من البراهين التي من شانها ترسيخ مبدا التجربه في قانون العليّه، ويعتقد انّها ضروريهٌ في تفكيك العلوم.
اطلاعات موجودي :
ماهنامه با شماره پیاپی 175 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان