كليدواژه :
Taftan , Zal , yasht , Alborz , البرز , Avesta , اوستا , Daylam , شاهنامه , Ferdowsi , فردوسي , India , كوه اساطيري , Iran , كوه‌هاي شمال ايران , Jamshid , king Manoochehr , Khazar sea , SAM , Mazandaran , Shahnameh , Tabarestan , mythological mountain
چكيده فارسي :
شاهنامه فردوسي به عنوان مدركي مستند، دال بر وطن‌دوستي و عظمت و قدمت تاريخي ايرانيان، هنوز هم نه تنها براي ما ايرانيان، كه براي همه جهانيان كه در عرصه ادبيات جهان، نكته‌هايي نغز و رازها و رمزهايي هيجان‌انگيز دارد كه از ره‌گذر تحليل‌هاي بايسته، شايسته است گشوده آيد.
يكي از اين مسايل، گستره جغرافيايي است كه در شاهنامه از آن سخن بميان آمده است. در اين باب، پژوهش‌گران شاهنامه پيوسته خواهان پاسخ‌گويي به اين پرسش هستند كه مازندران و البرز در اين اثر جاويدان به كدام منطقه جغرافيايي گفته مي‌شده است. آيا اين دو منطقه در كشور پهناور ايران قرار دارد، يا در جايي غير از ايران واقع شده است؟ در اين مقاله به مدد كتاب‌هاي كهن جغرافيايي و نوشته‌هاي پژوهش‌گران معاصر در اين باب، سعي شده است به اين پرسش‌ها، پاسخي درخور داده شود.
چكيده لاتين :
Ferdosiʹs shahnameh as a based document which represents Iranian patriotism,
magnificence, ancientness has more to figJre out for Iranian let alone people all
around the world.
one of the matters discussed in shahnameh is geographic expansion which
shahnamehʹs researchers have always saught the answer of the question that
Mazandaran and Alborz included exactly which geographic region of Iran in
Shahnameh as on eternity opus. And whether this d:3trict was a part of the country
or not.
This essay tries to answer these questions by contributing ancient geographic
and the works of contemporary scholars.
