عنوان مقاله :
مباني ارزششناختي جامعهشناسي اسلامي
عنوان فرعي :
Foundations of Value Theory in Islamic Sociology
پديد آورندگان :
رجبي ، محمود نويسنده , , بستان نجفي، حسين نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1389 شماره 3
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
بيطرفي ارزشي , جامعهشناسي اسلامي , علم و ارزشها , مسيله «است ? بايد» , نسبيتگرايي ارزشي
چكيده فارسي :
اين مقاله با رويكردي منطقي ? فلسفي به بررسي سه مسيله بنيادي در موضوع جايگاه ارزشها در علم، يعني مسيله «است ? بايد»، نسبيتگرايي ارزشي و بيطرفي يا جانبداري ارزشي ميپردازد. روشن است كه اگر جامعهشناسي اسلامي بخواهد به عنوان يك پارادايم توانمند و تاثيرگذار در عرصه علوم اجتماعي ظاهر شود، ناگزير بايد موضع خود را نسبت به اينگونه مسايل پارادايمي به گونهاي مشخص كند كه امكان مقايسه با پارادايمهاي موجود فراهم شود. محورهاي اصلي مورد تاكيد اين مقاله عبارت است از: امكان استنتاج احكام هنجاري از گزارههاي توصيفي و بالعكس، رد نسبيتگرايي ارزشي بر پايه پذيرش مباني فطري براي ارزشهاي اخلاقي و حقوقي و لزوم جانبداري ارزشي در علم به عنوان يك آرمان و در عين حال، تلاش براي افزايش عينيت در مباحث توصيفي و تبييني علم.
چكيده لاتين :
The author of the present paper views the status of values through a philosophical-logical approach from three perspectives: the question of "it is and should be", value relativism, and value neutrality or value partiality. Obviously, if Islamic sociology is seeking to act as a powerful and influential paradigm in the field of social sciences, it will have to clarify its position in relation to such paradigm issues in way that it is possible to make a comparison between them and current paradigms. Main items which have been highlighted by the author of this paper are as follows: possibility of deduction of normal rules from descriptive statement and vice versa; rejection of value relativism based on the acceptance of foundations of fitrah (fundamental nature) concerning legal and moral values; necessity of value partiality in science as an ideal; and seeking to increase objectivity of analytical and descriptive issues of sciences
چكيده عربي :
تتناول هذه المقاله من منظار منطقي ـ فلسفي بحث ثلاثه قضايا اساسيه في موضوع مكانه القيم في العِلم؛ و هي قضيه «ما هو كاين ـ و ما ينبغي ان يكون»، و قضيه نسبيه القيم، و قضيه الانحياز او الحياد القيمي. و من الواضح طبعاً ان علم الاجتماع الاسلامي اذا اراد ان يبرز في ميدان العلوم الاجتماعيه بصفته نموذجاً قوياً و موثّراً، فلابدّ له من تعيين موقفه بشكل واضح من ازا مثل هذه القضايا النموذجيه، بالشكل الذي يوفّر امكانيه المقارنه مع النماذج الاخري. والمحاور الاساسيه التي توكّد عليها هذه المقاله عباره عن: امكان استنتاج احكام قاعديه منتظمه من قضايا و صفيه و بالعكس، و رفض نسبيه القيم علي اساس قبول الاسس الفطريه للقيم الاخلاقيه والحقوقيه، و ضروره الانحياز القيمي في العلم بصفته غايه، و في الوقت ذاته السعي لزياده درجه الموضوعيه في المباحث التوصيفيه والتبيينيه للعلم.
عنوان نشريه :
اسلام و علوم اجتماعي
عنوان نشريه :
اسلام و علوم اجتماعي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 3 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان