عنوان مقاله :
مباني هستيشناسانه جامعهشناسي اسلامي
عنوان فرعي :
Ontological Foundations in Islamic Sociology
پديد آورندگان :
اژدري زاده ، حسين نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1389 شماره 3
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
انسانشناسي , جامعه و انسان , فطرت , هستيشناسي
چكيده فارسي :
در اين مقاله درصدد بررسي مباني هستيشناسانه جامعهشناسي از ديدگاهي قرآني هستيم. با استفاده از آيات قرآن، چهار عنصر «خدا»، «انسان»، «زمين» و «پيوند ميان انسان با اين عناصر و انسانهاي ديگر»، پايههاي اصلي (و البته حداقلي)، براي تشكيل جامعه انساني تشخيص داده شد. با محور قرار دادن دو عنصر «انسان» و «پيوند»، ماهيت هر يك را تحليل كرده، سپس به عناصر ديگر و نحوه اثرگذاري آنها بر اين دو عنصر پرداختهايم. چنين نگاهي، جامعهشناسيِ موجودِ انسان ? محور را به يك جامعهشناسيِ خدا ? محور تبديل كرده، انسان را فقط امانتدار تلقي ميكند. در اين نگاه قرآني، انسان موجودي دوبُعدي است: حيواني ? ملكوتي؛ يعني ميلي بينهايت، هم به پستيها و هم به فضيلتها دارد. همين وضعيت در جامعه انساني كه محصول گرايشها، روحيهها، اخلاقيات، افكار و انديشه افراد است، نيز رخ ميدهد و درجهاي از هويت پست يا متعالي را در صحنه اجتماعي از خود به نمايش ميگذارد. در اين رويكرد، وجود سه عنصر قدرت، معرفت و گرايشهاي متضاد، ميداني براي ظهور متمايزترين ويژگي انسان، يعني اختيار دانسته شده است. اين ويژگي، خود را در سطوح مختلف فردي، گروهي و اجتماعي نشان ميدهد. از ديدگاه قرآني، مشغوليت زياد انسان و جامعه انساني به گرايشهاي حيواني و نيز امور خارج از وي (طبيعت و زمين)، از يكسو و فراموشي و بيتوجهي به خود ملكوتي و نيز خداوند، از سوي ديگر، باعث بيگانگي فردي و جمعي انسانها ميشود. مهمترين عامل براي برطرف كردن اين حالت، توجه به خدا و خود واقعي است. با توجه به اين رويكرد، براي اينكه تحليل كاملي از جامعه انساني داشته باشيم، همواره بايد به دو عنصر اصلي جامعه (فرد و جمع)، توجه داشته باشيم. همچنين، توجه به نوع رابطه اين دو با خداوند و هستي (طبيعت و زمين) نيز تاثير بسزايي در فهم رفتار فردي و اجتماعي انسان دارد.
چكيده لاتين :
The author of the present paper tries to view the ontological foundations of sociology from the Quranic perspective. Using the verses of the holy Quran, he considers God, man, earth, and the relationship between man and other men as four main components of a human society. Centralizing two elements, i.e. man and his relationship, he makes an analysis of either of them and then deals with two other elements and their impact on these two element. Such an approach has turned the current man-oriented sociology into a God-oriented one within which man is just a trustee. According to this view of the Quran, man is a two-dimensional being: celestial and terrestrial, i.e. he has an infinite desire both for virtues and vices. This will also occur in human society which is the product of individualsʹ thoughts, views, moralities and tendencies. In this approach, three elements of power, cognition, and opposite tendencies pave the way for the most distinctive feature of man, i.e. manʹs free will. According to the Holy Quran, too much involvement of man and human society in animal tendencies and external affairs (nature and earth), on the one hand, and manʹs oblivion of his divine self and disobedience to God, on the other hand, will result in manʹs individual and collective alienation. The most important factor for removal of this stat is obedience to God and knowledge of real self. The author finally concludes that in order to have a full view of human society we should always pay due attention to two main elements of society, that is, man and community. The sort of relationship between these two elements and God and nature has an important impact on manʹs individual and social behavior.
چكيده عربي :
نحاول في هذه المقاله دراسه اصول معرفه الوجود في علم الاجتماع من رويه قرآنيه. اذ يتبين من خلال النظر في آيات القرآن الكريم، وجود اربعه عناصر وهي: «الله»، و«الانسان»، و«الارض»، و«العلاقه بين الانسان و هذه العناصر والناس الآخرين» باعتبارها المكوّنات الاساسيه (و تمثّل الحد الادني) لاقامه المجتمع البشري. و بعد وضع عنصري «الانسان» و«العلاقه» اجرينا تحليلاً لطبيعه كلّ منهما، ثم تناولنا العناصر الاخري و كيفيه تاثيرها في هذين العنصرين. ان مثل هذه النظره تحوّل علم الاجتماع الموجود من علم اجتماع يقول باصاله الانسان الي علم اجتماع يقول باصاله الله، و ينظر الي الانسان كموتمن ليس الاّ. في هذه الرويه القرآنيه ينظر الي الانسان علي انه موجود ذو بعدين؛ بعد حيواني، و بعد ملكوتي. اي انه يتّصف بنزعه مطلقه نحو الانحطاط والرذيله من جهه، او نحو الفضيله من جهه اخري. و هذا الوضع ذاته يحصل في المجتمع البشري الذي هو عباره عن حصيله لتوجّهات الافراد و نوازعهم، و طبايعهم و افكارهم، فيعكس ذلك درجه من الهويه المتعاليه او المتسافله علي الساحه الاجتماعيه. و في هذه الرويه اعتبر وجود ثلاثه عناصر و هي السلطه، والمعرفه، والتوجّهات، بمثابه ساحه لظهور ابرز خصايص الانسان، الا و هي خاصيه الاختيار. فهذه الخاصيه تعبّر عن ذاتها علي مختلف المستويات الفرديه، والفيويه، والاجتماعيه. من وجهه النظر القرآنيه يودّي انهماك الانسان والمجتمع في التوجّهات الحيوانيه و في امور اخري خارج نطاق ذاته (الطبيعه والارض) من جهه، و عدم اهتمامه بذاته الملكوتيه و بربّه من جهه اخري، يودّي الي الغربه الفرديه والاجتماعيه لبني الانسان. و اهم العوامل الكفيله بالقضا علي هذه الحاله هو التوجّه الي الله و الي الذات الحقيقيه. و في ضو هذا التوجّه؛ من اجل ان يتكوّن لدينا تحليل كامل للمجتمع البشري، علينا ان نضع نصب اعيننا علي الدوام العنصرين الاساسيين للمجتمع (و هما الفرد والمجتمع). كما ان فهم طبيعه العلاقه بين هذين العنصرين و بين الله والوجود (الوجود الذي يشمل الطبيعه والارض)، له تاثيره الفاعل في ادراك السلوك الفردي والاجتماعي للانسان.
عنوان نشريه :
اسلام و علوم اجتماعي
عنوان نشريه :
اسلام و علوم اجتماعي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 3 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان