حجاب در كشاكش سنّت و تجدد (تحليلي كيفي بر قرايت‌هاي زنان خرم‌آباد)

Hijab Entrapped between Tradition and Modernism (A Qualitative Analysis on Khorram Abad Women Attitude)

مقاله حاضر در پي بررسي درك، تجربه و تفسير زنان شهر خرم‌آباد از حجاب است. مبناي نظري كار، طيفي از نظريه‌هاي مرتبط با جنسيت، مديريت بدن و هويت است. مسيله اصلي پژوهش اين است كه زنان بسته به جايگاه اجتماعي‌شان، نوع و اندازه حجاب را چگونه تفسير مي‌كنند؟ مقاله حاضر به روش كيفي و با تكنيك مصاحبه نيمه‌ساخت‌يافته با 40 نفر از زنان ساكن شهر خرم‌آباد صورت پذيرفته است. براي انتخاب مشاركت‌كنندگان از روش نمونه‌گيري هدفمند استفاده شد و داده‌هاي گردآوري‌شده از طريق تحليل نظري و موضوعي يا تماتيك تحليل شده‌اند. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه علي‌رغم وجود پيوندهاي ظريف ميان سنّت و تجدد در زمينه مسيله حجاب، نوعي بازانديشي و راززدايي از سنّت به جاي پيروي از آن در اين زمينه روي داده است كه بر اين اساس سه تيپ اجتماعي سنّتي، نيمه‌مدرن و مدرن از هم قابل تفكيك است.

This paper concerned with the perception, experience and interpretation of Khorram Abad women about Hijab. It employs a variety of theories related to gender, body management, and identity. The main question of the paper is how these women interpret the Hijab based on their social situation. So, the semi – structured interview with 40 women was used to collect data. The purposive sampling was used to find the informants and the data analyzed through thematic analysis. The qualitative findings demonstrate that despite of a sort of relationship between tradition and modernism about Hijab, there exist a reflexivity and demystification about the issue. At end, there types of Hijab, including of Traditional, Semi – Modern, and Modern, has been distinguished