عنوان مقاله :
گنشتاين « نحوه معيشت » بررسي انتقادي نظريه و عمق نفوذ آن در تفكر ديني
عنوان فرعي :
A Critical Study on "Form of Life" Theory and "Depth of Penetration" in Wittgenstein’s Thought about Religion
پديد آورندگان :
پورحسن، قاسم نويسنده استاديار Pourhassan, Ghasem
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1391 شماره 1
كليدواژه :
جريان زندگي , زبان دين , سنجه زباني , معناداري , ويتگنشتاين
چكيده فارسي :
معناداري زبان دين در نزد ويتگنشتاين، يعني شركت در يك حيات و داشتن صورت زندگي. بدون «صورت حيات» و شراكت در نحوهاي از اين صور، زبان و گزارههاي ديني براي فرد معناي خاصي ندارند و فرد نميتواند آنها را درك كند. ادراك و داوري يك باور ديني، تنها در پرتو صورت حيات براي فرد امكانپذير است. آنچنانكه كاي نيلسون در مقاله معروفش «ايمانگرايي ويتگنشتايني» (1967) شرح ميدهد، اگر به صورت حيات بهمثابه يك كل نگريسته شود، انتقادي به آن وارد نخواهد بود؛ زيرا صورت حيات همان است كه بايد باشد و معيار خاص خود را دارد. به عبارت ديگر، صورت حيات در شكل كلي معيار خاص خود را براي خردپذيري/ خردگريزي و فهمپذيري/ فهمگريزي دارد.
ويتگنشتاين نظريه «جريان زندگي» را با هدف محدودكردن ايمان در چهارچوب فردي و پيوند برقراركردن ميان ايمان با نحوه زندگي و نحوه معيشت مطرح كرده است. چراكه ايمان و دين نزد او با نحوه زيستن پيوند خوردهاند. مراد ويتگنشتاين از صورت حيات همان كنشها، اعمال، تجربهها، فرهنگ، و بهعبارتي تمام زمينههاست. يك فرد تا در صورت خاصي از زندگي (ايمان ديني) شركت نكند يا با آن همدلي نداشته باشد، زبان و كلمات براي او معناي محصلي نخواهند داشت و فرد نميتواند آنها را درك و فهم كند. بههرميزاني كه شركت در يك زندگي و صورت حيات بيشتر باشد، آدمي واجد صورت نيرومندتري درباره آن حيات ميشود و درنتيجه، صاحب باور عميقتر و ژرفتري خواهد شد كه همان «عمق نفوذ» است.
در نوشتار حاضر نشان ميدهيم نظريه جريان زندگي از سه ايراد اساسي رنج ميبرد؛ شخصي يا ذوقيبودن، فراسنجهبودن زباني، و خردگريزبودن.
چكيده لاتين :
The meaningfulness of religion’s language is taking part in a form of life. Without it, words, language and religious beliefs have no meaning at all. Perceiving a religious belief and judge about it only in light of a form of life becomes possible. Form of life as Kai Nielsen in his famous article “Wittgensteinian Fideism” (1967) explains, if viewed as a whole, could not be objected, because each form has its own criteria for reasonability/ irreasonability and understandability/ understandable aversion.
In Wittgenstein’s thought “Form of life” theory is intended to restrict faith and connect it to form of life. He believes that form of life constitutes of actions, experiences, cultures and backgrounds. By taking part in a form of life we gradually achieve to “depth of penetration”.
Now we try to prove that this theory suffers from three problems: 1. being personal and hobby, 2. linguistic meta measurability, 3. Irrationality.
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفه دين
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفه دين
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 1 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان