تحليل جامعه شناختي عوامل موثر بر گرايش زوجين به طلاق در استان اصفهان

Sociological factors Contributing to Couplesʹʹ Tendency toward Divorce in Isfahan province

هدف از انـجام ايـن پژوهش بررسي جامعه?شناختـي عوامل موثر بر ميزان گرايش زوجيـن به طلاق در استان اصفهان است. چارچوب نظري ايـن تـحقيق تـركيبـي از نظريه?هاي هـمسان هـمسري، مبادله، شبكه، قشربندي اجتماعي (منزلت اجتماعي) و نظريه? تصورات اجتماعي مي?باشد. در ايـن تـحقيق از روش پيمايش استفاده شده است و از پرسشنامه به عنوان تكنـيك و ابزار جـمع?آوري اطلاعات استفاده شده است. جامعه?ي آماري ايـن تـحقيق، زوجيـنـي هستند كه در 9 ماه از ابتداي سال 1389 به مراكز كاهش طلاق در سطح استان اصفهان مراجعه كرده و پرونده?هاي آنان هنوز منجر به مصالـحه نشده است. در ايـن تـحقيق از روش نـمونه?گيـري سهميه?اي استفاده شده است و حجم نـمونه بر اساس فرمول كوكران، 330 نفر تعييـن شده است. متغيـر وابسته?ي تـحقيق، ميزان گرايش به طلاق است كه سعي شده با به كارگيـري تكنـيك?هاي آماري اثرات متغيـرهاي مستقل (نظيـر دخالت بـي?جاي اطرافيان در زندگي زوجيـن، تفاوت منزلت اجتماعي، رضايت زندگي زناشويي و تصور مثبت از پيامدهاي طلاق) بر آن مورد سنجش قرار گيـرد. نتايج تـحقيق نشان داد كه بيش از نـيمي از پاسخگويان (7/52 درصد، 174 نفر) گرايش متوسط و نزديك به 6/7 درصد از آنان گرايش قوي به طلاق دارند. تـحليل رگرسيونـي داده?ها حاكي از آن است كه متغيـرهاي ميزان دخالت بـي?جاي اطرافيان در زندگي زوجيـن، ميزان تفاوت منزلت بيـن زوجيـن، رضايت زندگي زناشويي و تصور مثبت از پيامدهاي طلاق به شكل مستقيم بر ميزان گرايش به طلاق تاثيـر داشته?اند كه از ايـن ميان، متغيـرهاي ميزان دخالت بـي?جاي اطرافيان در زندگي زوجيـن و ميزان تفاوت منزلتـي زوجيـن بيشتـريـن تاثيـر بر ميزان گرايش به طلاق را داشته?اند.

The present research aims at making sociological analysis of factors contributing to couplesʹ tendency toward divorce in Isfahan province. Theoretical framework of the research is a combination of various theories, spouse parity, exchange, social classification (social status), and social imaginations theory. The research is of survey type, and questionnaire is used as a technique and tool for information collection. The statistical population includes couples who referred to divorce reduction centers in the first, second and third quarter of 210 are the statistical community of the research, and have not reached compromise yet. Quota- based sampling system is used in the research, and volume of the sample is determined based on Cockran formula (N=330). Tendency level toward divorce is the research dependent variable. Effort is made to assess the impact of independent variables--interference of others in couplesʹ life, difference in social status, marriage life satisfaction, and positive imagination from divorce consequences- on it through utilizing statistical techniques. Results of the research indicated that more than half of the respondents (52.7 percent, 174 persons) have moderate tendency, and almost 7.6 percent of them have strong tendency toward divorce. Regression analysis of data indicates that some variables such as interference level of others in couplesʹ life, not belonging to same class of society, marriage life, satisfaction, and positive imagination from divorce consequences have had direct impression on tendency level to divorce. Nevertheless, variables such as interference of others in couplesʹ life, and not belonging to the same class of society have had the highest impact on tendency toward divorce