سيماي مرگ در اشعار بدر شاكرسيّاب

Aspect of death in the poetry of Badr Shaker Sayyab

مرگ از مهمترين مسايلي است كه فكر بشر را به خود مشغول كرده است. بدرشاكرسياب? ? يكي از شاعران معاصر عراقي است كه بارها در ديوان خود به اين مساله پرداخته است. ترديدي نيست كه زندگي سيّاب سراسر رنج و محنت بوده است. با وفات مادر و سپس مادربزرگ ، جدايي از پدر و گرايش هاي رمانتيك حاكم بر ذهن شاعر، مرگ در نزد او تصويري وحشتناك به خود مي گيرد. مفهوم مرگ در نزد سيّاب در ابتدا در مرگ خود يا مادرش خلاصه مي شد اما بعد از اينكه به حزب كمونيست پيوست، مرگ را عموماً در مرگ ديگران مشاهده مي كرد. او در اين مرحله از تسليم در برابر مرگ خوداري مي كرد و به رستاخيز و جاودانگي بعد از مرگ ايمان داشت. در مرحله ي آخر از زندگي اش به خاطر بيماري، اشعارش بيشر از هردوره ي ديگر بوي مرگ مي داد.

The death is one of the most important issues engages the thought of mankind. Badr Saker Sayyab is the one of the contemporary Iraqi poet that he has illustrated this in his Divan for many times. There is no doubt; Sayyab’s life was full of the pain and torment. After the death of mother and grandmother, separation from father and Romantic trends dominated on the mind of poet, the death in his mind takes itself a horrible image. Death concept before sayyab’s mind was summarizing in his death at first. But after joining to communist party he was observing the death in the death of others. He avoided surrendering before death and he had faith to resurrection and abiding after death in this stage. In end of his life, his poems concentrated on death more than every other period because of his illness.