عنوان مقاله :
درباره شرايط امكان آموزش فلسفه در دانشگاه
عنوان فرعي :
The necessary Conditions for the Possibility of Teaching Philosophy at the University
پديد آورندگان :
مصباحيان، حسين نويسنده استاديار mesbahian, Hossein
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1388 شماره 0
كليدواژه :
ايده دانشگاه , فلسفه به مثابه ناخرسندي , جستجوي حقيقت , گاست , ياسپرس
چكيده فارسي :
اين مقاله تلاش كرده است تا با ارجاع به نظرورزيهاي كارل ياسپرس (در تعريف دانشگاه) و خوزه ارتگايي گاست (در تعريف فلسفه)، زمينه اي براي ورود به بحث شرايط امكان (به مفهوم كانتي آن يعني چارچوب ضروري براي امكان ظهور چيزي) آموزش فلسفه در دانشگاه را فراهم آورد. در جهت چنين رويكردي، مقاله در دو قسمت كوتاه و به هم پيوسته سامان داده شده است. قسمت اول مقله با ارجاع به كتاب ايده دانشگاه ياسپرس، اهم ويژگيهاي دانشگاه به مثابه ايده، (يا معناي دانشگاه) را كه در مقابل وضع موجود دانشگاه به مثابه نهاد يا انستيتو قرار دارد، مورد بررسي قرار داده است. در قسمت دوم مقاله كه با ارجاع به كتاب فلسفه چيست؟ گاست و روايت او از" فلسفه به مثابه دلتنگي" صورتبندي شده، بحث شده است كه فلسفه به مثابه دلتنگي، دلتنگي براي جايي كه نيست، در واقع روايت ديگري از به هست آوردن نيستي، آشكار ساختن غياب، ممكن گردانيدن ناممكن و پديدار ساختن اقيانوسي است كه فقط قله آن پيدا است. مقاله با استخراج اين نتيجه به سرانجام رسيده است كه شرايط امكان آموزش فلسفه در دانشگاه را ميتوان عبارت دانست از پديدار شدن و برجسته شدن ايده دانشگاه، به مثابه حريمي كه نگاهبانان حقيقت در آن گروه آمدهاند تا در آن آزادانه به تحقيق و تدريس بپردازند، و ايده فلسفه، به مثابه نارضايتي از واقعيت موجود و دلتنگي براي جايي كه اينجا نيست.
چكيده لاتين :
By referring to the thoughts of Karl Jaspers (concerning the definition of University), Jose Ortega y Gasset (regarding the meaning of philosophy), , this paper briefly examines the problem regarding "The necessary Conditions for the Possibility of Teaching Philosophy at the University", across two concise but interconnected sections, and will help generate a more sufficient, though not necessarily complete or definitive, examination of this important problem. To do this, I draw from Jaspers in the first section of this paper to explore the most significant characteristics of the idea of university, which is in contrast to the university as an institute. I conclude that the first condition for the possibility of teaching philosophy at the university is to move the university forward from as it is to as it must be. The second section of this paper, has been constructed with the help of Gassetʹs book What is Philosophy? and his conception of philosophy as ‘discontent’. I argue that having an existential conception of philosophy instead of the epistemological or ontological ones could be considered the second condition for the possibility of teaching philosophy at the university.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1388
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان