تحليل ساختاري پويايي تضاد

Structural Analysis of Conflict Dynamism

تضادهاي اجتماعي يكي از مسايل عام اكثر كشورهاي جهان و به‌ويژه منطقه خاورميانه بوده است. ابعاد، انواع و مراحل مختلف تضاد، علل بسيار متنوعي در سطوح مختلف دارد. در سطح ساختارهاي اجتماعي بنا به تعريف بلاو، تقسيم افراد در موقعيت‌هاي اجتماعي براساس پارامترهاي اسمي، تنوع يا ناهم گوني، و بر اساس پارامترهاي درجه‌بندي شده، نابرابري را موجب مي شود. هرچه نابرابري بيشتر باشد و با ناهم گوني نيز تركيب گردد، احتمال وقوع تضاد، به‌ويژه تضادهاي خشن و خونين بيشتر مي شود. اين احتمال در كشورهايي كه از حداقل توسعه در ابعاد مختلف آن برخوردار نيستند، تشديد مي گردد. لذا تضاد در مراحل مختلف، براساس ميزان نابرابري، تبعيض و سطح توسعه تغيير مي كند. اين رابطه براساس نوع كشورها نيز متفاوت است. در اين مقاله با تركيب داده هاي مختلف بين المللي تلاش شده است ارتباط نابرابري، و ناهم گوني ساختاري با تضاد بررسي شود. بدين منظور اين رابطه در دو مرحله، ابتدا بين كليه كشورهاي جهان و سپس در نمونه كوچك‌تر كشورهاي خاورميانه، آزمون گرديد. به علاوه، رابطه اين متغيرها با يكديگر در مراحل مختلف رويداد تضاد نيز به تفكيك بررسي شد. نتايج به وضوح نشان مي دهد متغيرهاي نابرابري، تبعيض و توسعه بر تضاد تاثير نيرومندي دارند؛ هرچند كه رابطه علّي هريك از متغيرها در مراحل مختلف تضاد متفاوت است. هم‌چنين تبيين دقيق تر برخي از سازوكار هاي علّي نيازمند اطلاعات دقيق تر و خاص كيفي است.

Social conflicts are among the most common problems in the world and, specially, in the Middle East. Dimensions, typologies and different phases of social conflict have many various causes in different levels. According to Belav’s definition of social structure, distribution of people in social positions based on nominal parameters causes diversity and heterogeneity and based on classification parameters produces causes inequality. The more inequality that accompanied by diversity and heterogeneity, the more conflict, particularly violent conflicts. This is more likely to happen in countries with low level of development in its different dimensions. Therefore, the level of conflict varies depending on the level of inequality, discrimination and development. In this paper an attempts has been made to examine the relationship between inequality and structural heterogeneity with conflict based by using a combination of different international data. This relation has been examined in two stages: first, among all countries of the world and then among Middle East countries. This data clearly confirms that more inequality growth accompanied with heterogeneity, more probable violent and bloody conflicts will be. This probability increases in less developed countries. Therefore, social conflicts differ according to rates and types of inequality. Furthermore, the relationship between conflicts and inequality changes in different countries