تدوين يك مدل مفهومي و عملياتي براي ايجاد علاقه و انگيزه به پژوهش در دانشجويان دانشگاه علوم انتظامي

On the Relationship between Generative Model of Learning and Learnersʹʹ Attainment of PredefinedObjectives

هدف از پژوهش حاضر، طراحي و تدوين مدل مفهومي و عملياتي براي ايجاد علاقه و انگيزه در دانشجويان دانشگاه علوم انتظامي نسبت به پژوهش بود. مدل تدوين شده در قالب يك طرح آزمايشي پيش‏آزمون- پس‏آزمون اجرا شد. جامعه آماري اين تحقيق را كليه دانشجويان پسر دانشگاه علوم انتظامي تشكيل داده‌اند كه در قالب دوره‌هاي آموزشي مصوب كارشناسي در سال 1387- 1386 مشغول به تحصيل بوده‏اند. براي انتخاب نمونه از روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي استفاده شد. بدين منظور ابتدا از بين رشته‌هاي مختلف تحصيلي رسته انتظامي به طور تصادفي انتخاب گرديده و از بين كلاس‏هاي سال دوم رسته انتظامي به طور تصادفي دو گروه 30 نفره به عنوان گروه آزمايش و گروه گواه با در نظر گرفتن متغيرهاي كنترل، انتخاب شدند. ابزار اندازه‌گيري انگيزه و علاقه دانشجويان به پژوهش، پرسشنامه‌اي محقق ساخته بود كه روايي آن به روش روايي محتوايي و پايايي آن از طريق روش آلفاي كرانباخ محاسبه گرديد. نتايج حاكي از آن بود كه استفاده از مدل طراحي شده براي ايجاد انگيزه و علاقه در دانشجويان علوم انتظامي به پژوهش، سبب شد تا دانشجويان گروه آزمايش نسبت به گروه كنترل، داراي سطح كارآمدي شخصي بيشتري شده و براي انجام فعاليت‌هاي پژوهشي اهميت بيشتري قايل شوند و ضمن تلاش و صرف زمان بيشتر به سطح رضايتمندي بالاتري دست يابند. يعني استفاده از مدل مذكور سبب كاهش عاطفه منفي دانشجويان گروه آزمايش نسبت به تحقيق و بهبود نگرش آنان به اين امر گرديد.

Based on Wittrock’s generative learning theory (1974), generative model of learning emphasizes learnersʹ active participation in the learning process by generating relationships and meanings. The present research addressed the question as to whether learners trained under generative model of learning had better performance in experimental sciences progress tests than the learners trained under conventional educational models. The hypothesis stated that learners trained under generative model of learning had better performance in experimental sciences progress tests than the learners trained under conventional educational models. The statistical population included all female guidance-school second-graders of Kelardasht. A statistical sample of two classrooms of 50 students was randomly selected through the process of cluster sampling, and 26 students were placed in the experimental group and 24 students in the control group. The results confirmed the research hypothesis.