عنوان مقاله :
اسلام و هندوييزم؛ تحقيق در مباني مشترك دو فرهنگ
عنوان فرعي :
Islam and Hinduism; Common Foundations of Two Civilizations
پديد آورندگان :
بلخاري قهي ، حسن نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1390 شماره 1
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
comparative study , intuitional monism , Islamic civilizations , Upanishads , اوپانيشادها , تمدن اسلامي , تمدن هندو , مطالعه تطبيقي , وحدتشهود , وحدتوجود , Indian civilizations , existential monism
چكيده فارسي :
دو تمدن ايران و هند، سابقهاي ديرپا در تاريخ آسيا دارند. بررسي تطبيقي ريگودا و اوستا به وضوح اين معنا را نشان ميدهد. باورها، آيينها، اساطير مشترك و نيز تجلي آنها در هنر و معماريِ ايرانِ پيش از اسلام، خاستگاه مشترك دو تمدن را، بهويژه با توجه به پيشينه مشترك آرياييبودن دو قو،م اثبات ميكند.
حضور اسلام در ايران، دامنه گسترش اين دين را تا مرزهاي هند وسعت بخشيد و هندوان از اين طريق با اسلام آشنا شدند. خارج از حضور سياسي و بعضاً، نظامي مسلمانان كه در سال 1193 ميلادي به فتح دهلي توسط قطبالدين ايبك انجاميد، تبادل فرهنگي ميان دو تمدن ايراني ـ اسلامي با تمدن هندي بسيار وسيع و گسترده بوده است. در اين ميان رويكردهاي عرفاني و صوفيانه، بهويژه پس از حضور خواجه معينالدين و ميرسيدعلي همداني، شاگرد علاالدوله سمناني، يكي از مهمترين حلقههاي اتصال اين دو تمدن بوده آن چنانكه داراشكوه متاثر از همين ارتباطِ بسيار عميق، اوپانيشادها را «كتاب مكنون» خواند و تاويل آن را تاويل قرآن شمرد.
اين مقاله از نسبتهاي وسيع فكري ميان دو تمدن بزرگ آسيايي، يعني تمدن اسلامي و هندي، صرفاً به مقوله وحدتوجود خواهد پرداخت؛ امري كه تجلي گسترده آن در مواردي سبب گرديد فِرَق عرفاني و حكماي مسلمان هندي از گرايش به وحدتوجود اجتناب كنند تا مرز آييني و اعتقادي خود با هندوييزمِ مبتني بر اوپانيشادها (بهويژه، مكتب فلسفي ودانتا) را روشن و مشخص سازند. مبناي مقاله تبيين وجوه مشتركي در اسلام و هندوييزم است كه مسالمت و تفاهم وسيع اين دو آيين در هند را رقم زد و حتي به ظهور مشاربي چون «دين الهي» توسط اكبر (963-1014 ق / 1556-1605 م)، سومين پادشاه گوركاني، انجاميد، و نيز تاكيد بر اين معنا كه تلاش در جهت ايجاد اختلاف ميان هندو و مسلمان بهعنوان بخش اعظم هويت آسيايي كاملاً سياسي، و بهويژه انگليسي، بوده است.
چكيده لاتين :
Both Iranian and Indian civilizations have a long antecedent in the history of Asia. The comparison between Rig-weda and Avesta clearly shows this meaning. Beliefs, religions (ethics), common myths and their reflection on the pre-Islamic Iranian Art and Architectonic, demonstrate the common origin of the two civilizations, especially on the basis of the common Ariaian antecedent of both nations.
The present article, among comprehensive thinking relations between these two great Islamic and Indian civilizations, deals with the issue of existential monism, which its wide use has caused Muslim thinkers to avoid it, in order to clear their religious differences with the Upanishad-based Hinduism (specially the philosophical Vedantism). This article explains the common aspects between Islam and Hinduism which has resulted in peace and mutual agreement between these two religions, and even has led to the emergence of some new ways like “divine religion” by Akbar ( 963-1014 /1556-1605) , the third Gurkanian king. Furthermore, I would like to insist on this fact that the efforts to bring about differences between Muslims and Hindus as a great part of Asian identity have political roots and especially done by England.
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در رسانه و فرهنگ
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در رسانه و فرهنگ
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 1 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان