پديد آورندگان :
فتحزاده، حسن نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1391 شماره 0
كليدواژه :
ساختارگرايي , آوامحوري , دريدا , حضور , تفاوط
چكيده فارسي :
دريدا در مقابل متافيزيك حضور، كه آن را با عنوان آوامحوري توصيف و فلسفههاي استعلايي و ساختارگرايانه را دو نوع اساسي آن قلمداد ميكند، به معرفي «تفاوط» ميپردازد. بنابراين طبيعي است كه براي رسيدن به تفاوط، بهترين نقطه عزيمت، اين دو فلسفه باشند. دريدا در نوشتههايش از هوسرل و سوسور، به عنوان نمايندههاي شاخص اين فلسفهها، همچون سكوي پرشي براي نيل به ديدگاههاي خود استفاده كرده است. تفاوط از تقابل حضور و غيابِ ساده (غياب حضور) فراتر ميرود و با نفي مدلول استعلايي، از هر حضوري (اعم از حضور اكنوني و حضورِ به تعويق افتاده) برميگذرد. در اين مقاله تلاش شده است تا ضمن معرفي آوامحوري و ساختارگرايي به عنوان آماج نقدهاي اساسي دريدا، تفاوط در همان بستر مورد توجه دريدا طرح و بررسي شود. ميخواهيم دليل انتخاب گفتمان بهظاهر تناقضآميز توسط دريدا و چگونگي فرا رفتن تفاوط از تقابلهاي متافيزيكي را روشن سازيم.
چكيده لاتين :
Against the metaphysics of presence, which he describes it by the concept of phonocentrism and thinks transcendental philosophies and structuralism as two fundamental types of it, Derrida introduces “différance”. So they would be the best start points to arrive it, and Derrida appeals frequently to Husserl and Saussure in his works. Différance goes beyond the opposition of presence and simple absence (absence of presence), it goes beyond every presence (now presence and delayed presence) by rejecting transcendental signified. By turning to phonocentrism and structuralism, we will try to put différance in this manner. We want to clarify the reason of selecting such an apparently paradoxical discourse by Derrida, and the way différance goes beyond metaphysical oppositions.
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان