تاثير توزيع درشت‌مغذي‌هاي رژيم غذايي بر فرايندهاي التهابي مزمن در سندرم متابوليك: يك مطالعه مروري

The effects of dietary macronutrient distribution on chronic inflammation in the metabolic syndrome: A review

سابقه و هدف: فرايندهاي التهابي نقش ويژه‌اي در پاتوژنز و پيشروي ديابت نوع 2، آترواسكلروز، بيماري‌هاي قلبي‌عروقي و سندرم متابوليك ايفا مي‌كنند. با وجود شيوع قابل توجه سندرم متابوليك و ارتباط تنگاتنگ آن با ساير بيماري‌‌هاي التهابي مزمن، تاكنون مناسب‌ترين نسبت توزيع درشت‌مغذي‌ها براي كنترل فرايندهاي التهابي در سندرم متابوليك مشخص نشده است. هدف اين مطالعه، مروري بر پژوهش‌‌هاي انجام شده در زمينه‌ي تاثير توزيع درشت‌مغذي‌هاي رژيم غذايي بر فرايندهاي التهابي مزمن در سندرم متابوليك بود. مواد و روشها: كليدواژه‌هايmacronutrient, high/low-carbohydrate,-fat,-protein, ketogenic, chronic inflammation, metabolic syndrome و هر يك از بيوماركرهاي التهابي در پايگاه PubMed/MedLine طي سال‌هاي 1990 تا 2011 جستجو شد. مطالعات حيواني و انساني كه به صورت مقطعي، آينده‌نگر و كارآزمايي‌هاي باليني انجام شده بودند، در اين پژوهش وارد شدند. يافتهها: در بين انواع چربي‌ها، دريافت اسيدهاي چرب ترانس با افزايش سطح سرمي بيوماركرهاي التهابي همراه بود. محدوديت متوسط كربوهيدرات رژيم غذايي تفاوت اثر معني‌داري با رژيم‌‌هاي غذايي كم‌چرب بر فرايندهاي التهابي مزمن نداشت. درحالي كه ارجحيت رژيم‌‌هاي غذايي كتوژنيك بر رژيم‌‌هاي غذايي كم‌چرب در كاهش فرايندهاي التهابي مزمن در سندرم متابوليك قابل توجه بوده است. با توجه به تحميل بار بيش از حد بر كليه و كبد به دنبال مصرف رژيم‌‌هاي غذايي پرپروتيين، به نظر نمي‌رسد كه اين رژيم‌‌هاي غذايي گزينه‌ي مناسبي براي كاهش فرايندهاي التهابي باشند. نتيجه گيري: به نظر مي‌رسد كه براي تاثير گذاشتن بر فرايندهاي التهابي مزمن در سندرم متابوليك، محدوديت شديد كربوهيدرات‌هاي دريافتي مشابه رژيم‌هاي كتوژنيك ضروري است. محدود كردن متوسط اين درشت‌مغذي تاثير چنداني بر اين فرايندها نخواهد داشت. در مجموع، تعداد كم مطالعات و نقص‌هاي موجود در طراحي مطالعات انجام شده، لزوم پرداختن به تحقيقات بيشتر در اين زمينه را تاييد مي‌كند. واژگان كليدي: درشت‌مغذي، كربوهيدرات، چربي، پروتيين، التهاب، سندرم متابوليك

Background and Objective: Inflammation plays a crucial role in the pathogenesis and progression of type ? diabetes, atherosclerosis, cardiovascular disease and metabolic syndrome (MetS). Despite high prevalence of MetS and its strong association with other chronic inflammatory diseases, the optimal dietary macronutrient composition to manage the inflammatory process in the MetS remains unknown. We aimed to review the evidence on the effects of variation in dietary macronutrient intakes on chronic inflammation in the MetS. Materials and Methods: We searched PubMed/MedLine between 1990 and 2011,using the following keywords: macronutrient, high/low-carbohydrate,-fat,-protein, ketogenic, metabolic syndrome, chronic inflammation, and the surrogate inflammatory biomarkers. Clinical trials and cross-sectional and prospective studies were included in this investigation. Results: Dietary intakes of trans-fatty acids have been associated with elevated levels of inflammatory indices. Although strict restriction of dietary carbohydrates (ketogenic diet) has affected inflammatory biomarkers considerably, moderately-restricted carbohydrate diets were not different from low-fat diets in terms of their impacts on inflammation. High-protein diets do not seem to be suitable for alleviating inflammation, because of their probable deleterious effects on liver and kidney functions. Conclusion: Sever restriction of dietary carbohydrates (similar to ketogenic diets) seems to be essential if one intends to influence the inflammatory process in the metabolic syndrome; moderate dietary carbohydrate restriction does not seem to affect inflammation. Lack of sufficient evidenceon the subject in different groups of patients and limitations in the design of current studies warrants further investigation in this field. Keywords: Macronutrient, Carbohydrate, Fat, Protein, Inflammation, Metabolic syndrome