حمايت اجتماعي ادراك‎شده و تنيدگي تحصيلي: نقش تفاوت هاي جنسي و فرهنگي

Perceived Social Support and Academic Stress: The Roles of Gender and Cultural Differences

مطالعه حاضر با هدف آزمون اثرات تعديل‎‎كننده گروه هاي فرهنگي و جنسي در رابطه بين حمايت اجتماعي ادراك‎شده و تنيدگي تحصيلي در بين دانشجويان دختر و پسر ايراني و سويدي انجام شد. 212 دانشجو )112 ايراني :34 پسر، 78 دختر؛ 100 سويدي: 29 پسر، 71 دختر) به مقياس چندبُعدي حمايت اجتماعي ادراك‎شده (زيمت، دالم، زيمت و فارلي، 1988) و پرسشنامه تنيدگي تحصيلي (زاژاكووا، لينچ و اسپنشاد، 2005) پاسخ دادند. نتايج تحليل رگرسيون سلسله‎مراتبي نشان دادند 1) در دانشجويان ايراني رابطه بين حمايت اجتماعي ادراك‎شده و تنيدگي تحصيلي منفي و معنادار اما در دانشجويان سويدي منفي و غيرمعنادار است، و 2) در دانشجويان ايراني و سويدي رابطه بين حمايت اجتماعي ادراك‎شده و تنيدگي تحصيلي در دو جنس منفي و غيرمعنادار است. در مجموع، نتايج مطالعه حاضر در پيش بيني تجارب تحصيلي تنيدگي زا در دانشجويان بر عدم تشابه ويژگي هاي كنشي مفهوم حمايت اجتماعي در دو فرهنگ و در مقابل، بر تشابه ويژگي هاي كنشي حمايت اجتماعي ادراك‎شده در دو جنس تاكيد كرد

This study aimed to examine the moderating effects of cultural and gender groups in the relationship between perceived social support and academic stress among Iranian and Swedish university students. The sample consisted of 212 students (112 Iranian: 34 males, 78 females; 100 Swedish: 29 males, 71 females). The participants completed the Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS; Zimet, Dahlem, Zimet, & Farley,1988) and the Academic Stress Questionnaire (ASQ; Zajacova, Lynch, & Espenshade, 2005). The results of hierarchical regression analyses indicated that (1) there was a negative and significant relationship between perceived social support and academic stress among Iranian students, but insignificant among Swedish students, and (2) there were nonsignificant negative correlations between social support and academic stress for both genders among Iranian and Swedish students. In sum, these findings emphasized that the functional properties of social support in predicting academic stress were dissimilar in the two cultural contexts but were similar in both gender groups.