بررسي تاثيرتحريكات همزمان حس سطحي و عمقي بر عملكرد حركتي اندام فوقاني كودكان دايپلژي اسپاستيك 7-3 سال

زمينه و هدف: اهميت عملكرد اندام فوقاني براي انجام فعاليتهاي روزمره زندگي حياتي است و هرگونه اختلال عملكرد مي تواند مشكلات عمده اي را براي بيماران فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك ايجاد نمايد. از اين رو اعمال پروتكل­هاي بازتواني كه بتواند به بازگشت عملكرد دست كمك نمايد، از اهميت بالايي برخوردار است. هدف از تحقيق حاضر بررسي تاثير تحريكات همزمان حس سطحي و عمقي بر عملكرد حركتي اندام فوقاني كودكان فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك (7-3 سال) بود.روش بررسي: 13 كودك فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك 3 تا 7 ساله شامل 4 پسر و 9 دختر با ميانگين سني 92/4 در اين مطالعه شركت نمودند. تحريكات همزمان حس سطحي و عمقي طي 8 هفته و هر هفته 3 جلسه براي ايشان انجام شد. عملكرد حركتي اندام فوقاني توسط آزمون Quest و شدت اسپاستي سيتي مچ توسط Modified Ashworth Scale(MAS) ارزيابي شد.يافته ها: نتايج تحقيق حاضر نشان داد كه بعد از اعمال تحريكات همزمان حس سطحي و عمقي، عملكرد حركتي اندام فوقاني به صورت معناداري (001/0P< ) بهبود يافت. همچنين، درجه اسپاستي سيتي عضلات مچ كاهش معني داري را نشان داد 022/0 P< .نتيجه­گيري: بر اساس نتايج تحقيق حاضر مي توان پيشنهاد نمود كه تحريكات همزمان حس سطحي و عمقي مي تواند موجب افزايش عملكرد حركتي اندام فوقاني و كاهش اسپاستي سيتي اندام گردد. اين امر به نو به خود، موجب كاهش ناتواناييهاي بيمار مي گردد. از اين رو، بكارگيري پروتكل­هاي جاري براي بيماران پيشنهاد مي شود.