قلمرو مصلحت وعدالت در تزاحم احكام وحقوق زنان

The Scope of Ekpedience and Justice within the Incompatibility of Women’s Rights and Religious Laws

تنافي‌هاي فقهي و حقوقي كه در وضع، كشف و اجراي احكام و حقوق فردي و اجتماعي انسانها (و از آن جمله حقوق زنان) بروز مي‌كند از يك سنخ نيستند. گونه‌شناسي اين تنافي‌ها سه نوع تنافي را نشان مي‌دهد. اينكه هر يك از تنافي‌ها چه تفاوتي با ديگري دارد و سازوكار برون‌رفت از هر يك از آنها چيست پرسش مهمي است كه اين مقاله با تاكيد بر يكي از اين سه نوع تنافي (تزاحم امتثالي) به آن پرداخته و گسترده‌انگاري قلمرو قانون اهم و مهم را ـ كه مبتني بر مصالح احكام است ـ به چالش كشيده و در بخشي از تزاحم‌ها به جاي قانون اهم و مهم سازوكار ديگري را براي برون‌رفت از تنافي ارايه كرده است. جايگاه شناسي قانون عدل و انصاف در تزاحم حقوق نيز مسيله‌ي ديگري است كه در اين مقاله به آن پرداخته شده است.

The jurisprudential and judicial contraries that emerge at the time of invention and application of norms and legal rights at individual or social level including women’s right are not from the same root. The typology of this contradiction can be classified into three parts and what relationship they have in the outside is the main query that this article is dealing with focusing on one of the typology from amongst three. It has dealt with the conformal contention and has focused on the expansion of needed and important rulings, based on the interest of rulings that has placed it into a challenging condition and in some other part, in place of needed and urgent rulings it has other compatibility that has met with contradictory situation outside. The place of legal Justice in contradictory rights is another issue that this paper has dealt with.